
کتاب سیل و سردار
کسی که به مقوله نظامی از منظر بشردوستی مینگرد پس حتماً برای حوادثی همچون سیل و زلزله نیز نمیتواند بیتفاوت باشد و ناآرامی انسانها و جانهای خسته برای او نیز ناگوار است.
کتاب "سیل و سردار" روایتگر پیوند میان قلب سردار و غم سیلزدگان است، روزهایی که بر مردمانی سخت گذشت؛ اما سردار با حضور خود در خوزستان سعی در آرامش دادن به قلب این مردم داشت.
پیوند میان سیل و ابومهدی:
در سپاه شادگان جلسه بود تمام مقامات استانی بودند.
استاندار فرماندار و..... مدیر جلسه حاج قاسم بود. کاملاً از شرایط منطقه اطلاع داشت. بادقت به گزارش بقیه گوش میداد گزارش بقیه را هم که شنید، شروع کرد به برنامهریزی برای انتقال آب به دریا یکبهیک نظراتمان را گفتیم، کمبود امکانات زیاد بود.
کل کشور هم کموبیش درگیر سیل بود برای رسیدن به چاره بازار نظرات مختلف گرم شد. مشغول صحبت بودیم که خبر دادند مهمانهای عزیزی داریم بچههای حشدالشعبی عراق آمدند جلسه به هم ریخت. همه رفتیم به استقبال ابومهدی و همراهانش.
صد دستگاه آمبولانس و ادوات مهندسی همراهشان بود. انگار لشکر امداد غیبی بودند. انگار در میانه جنگ ورق به سمت ما برگشته بود وقتی فهمیدیم حاج قاسم چه کرده، احساس غرور داشتیم. انگار خونهای یکی شده ما در مبارزه با داعش ضامنی بود بر برادریمان
صفحه 20 کتاب سیل و سردار
پیوند میان سیل و سردار:
دیگر امیدی به نجات شهر نبود افسرده حالی کل شهر را فراگرفته بود. مأموران فرمانداری هم ناامیدی را توی شهر جار میزدند: «سریع شهر رو تخلیه کنید تا عصر شهر میره زیر آب فرار کنید!»
مردم با اشک و آه داشتند خانههایشان را ترک میکردند. بعضیها هم میخواستند در خانههایشان بمانند؛ حتی اگر زیر آب میرفت. دیدن تصویر خانوادههای افسرده بار به دوش که میخواستند خانههایشان را ترک کنند شبیه روزهای جنگ بود.
حاج قاسم که آمد به تن بیروح شهر جان داد. وقتی شنید از استانداری دستور تخلیه دادند، گفت: «اصلاً! برامون زشته شهر رو تخلیه کنیم. تخلیه نکنید ما جلوی آب رو میگیریم.» بعد مناطق شهر را میان فرماندهانش تقسیم کرد. دستگاههایی که از آب و فاضلاب تهران آمده بودند، هم به خط شدند.
وقتی کارها نظم گرفت، مردم تغییر را دیدند و امیدوار شدند. تمام مردم آمدند برای کمک. در فاصله بسیار کم از دستور حاج قاسم، اوضاع بهکلی تغییر کرد. همه در کنار هم دشمن را عقب راندند. جز یکی دو روستا و زمینهای کشاورزی آب نتوانست به جاهای دیگر نفوذ کند با همین حضور یک ساعتِ حاج قاسم شهری که قرار بود تخلیه شود نجات پیدا کرد.
صفحه 65 کتاب سیل و سردار
پیشنهاد ما: کتاب آرزوهای دست ساز
پیشنهاد ما: کتاب امواج اراده ها