بسیجی ها اورا به شجاعت و شهامت می شناختند. استاد عبدالحسین هم پیش خودی ها معروف بود و هم پیش دشمن. کتاب "استاد عبدالحسین" اثری است از مهدی قربانی در مجموعه قهرمان من که شامل 21 روایت از زندگی عبدالحسین برونسی می باشد.

عبدالحسین برونسی کیست؟

سال 1321 در روستای گلبوی کدکن از توابع تربت حیدریه به دنیا آمد.

تا کلاس چهارم ابتدایی را در تنها مدرسه روستا درس خواند.

سال 1347 با دختر یک روحانی ازداج کرد. آن سال ها کشاورزی می کرد. از خودش حتی یک متر زمین نداشت و روی زمین مردم کار می کرد.

راهی مشهد شد و با نامه ای نشانی محل سکونت خود را در مشهد برای همسرش فرستاد.

زمان جنگ فرمانده گردان عبدالله بود. همیشه ماموریت های پیچیده و حساس را به گردان او می سپردند.

با کمترین تلفات، خوب از پس ماموریت ها بر می آمد. گردانش معروف شده بود به خط شکن.

عملیاتی نبود که گردانش پشتیبان یا نیروی احتیاط باشد. هرجا که کار عملیات گره می خورد به حضرت زها متوسل می شد و خودش می گفت: یقین دارم حضرت، مرا تنها نخواهد گذاشت.

خرید کتاب استاد عبدالحسین:

خانه شان کوچک بود و آفتاب گیر. بچه های قد و نیم قد پای یک پنکه درب و داغان دستی جمع شده بودند.

عرق از سر و رویشان می ریخت.

یکی از رزمنده ها که مهمان حاج عبدالحسین بود گفت: بهتر نبود یکی از کولرهایی را که به این و آن دادی، برای خانه ی خودتان می آوردی؟

آن یکی هم در تایید حرف دوستش گفت: راست می گوید. چراغی که به خانه رواست. به مسجد حرام است.

این کولر ها سهم آن مادر شهیدی بوده که داغ دیده و جگرش سوخته.

زن و بچه من توی انقلاب سهمی ندارند که بخواهند کولر بیت المال را بگیرند.