خرید انواع کتاب قرآن و مفاتیح الجنان با بالاترین تخفیف + طراحی یادبود رایگان حتماً ببینید

ادبیات فارسی

ادیان و مذاهب

اصول دین و اعتقادات

اهل بیت (ع)

سبک زندگی

قرآن

کودک و نوجوان

علوم و فنون

حوزه علمیه

احادیث | ادعیه | زیارت


الو کاخ سفید؟!


قیمت پشت جلد: 550000 ریال
قیمت برای شما: 489,500 ریال 11 درصد تخفیف
تاریخ بروزرسانی: چهار شنبه 27 دي 1402

توضیحات

ساعت شش صبح بود. تا صدای زنگ اپرتور کاخ سفید در فضای ساکت اتاق پیچید، هامیلتون چشم باز کرد. این زنگ معمول هرروزه بود، به آن توجهی نکرد و به سراغ باقی کارهایش رفت. مشغول خواندن نامه تاشده درون کتش بود که مجدد تلفن زنگ خورد :«الو کاخ سفید؛ پرزیدنت کارتر ساعت هشت جلسه ای فوری دارند. لطفا حتما حضور داشته باشید...»

«شن ها مامور خدا بودند. باد مخصوص خداست.» امام خمینی (ره)

پیشنهاد کتاب: از دید آمار های جهانی به چهل سال صعود بنگریم... برای خرید کتاب صعود چهل ساله اینجا را کلیک کنید.

عملیات طبس، شکستی بزرگ..:

به پنجم اردیبهشت سال 1359 برویم. روزهایی که آن دولت مزدور به راحتی به خود اجازه ورود به این خاک را دادند. عملیاتی نظامی در خاک ایران توسط نیروی دلتا ارتش ایالات متحده صورت گرفت که با نام عملیات پنجه عقاب یا عملیات طبس مشهور شد.

داستان از آنجایی شروع می شود که در پی ناکامی دولت ایالات متحده برای فشار سیاسی و اقتصادی به ایران به جهت آزادی گروگان های آمریکایی در تهران، جیمی کارتر رئیس جمهور وقت ایالات متحده دستوری مبنی بر انجام آزاد سازی این افراد صادر می کند.

طی این عملیات که توسط نیروی های خبره دلتا صورت گرفت 6 هواپیما و 8 بالگرد به سمت خاک ایران روانه شدند تا در مسیر برگشت همراه خود 53 گروگان محبوس در تهران را به آمریکا انتقال دهند.

اما در خلال انجام این عملیات اتفاقات عجیبی رخ داد که منجر به حیرت همگان شد. در واقع این نیروها هیچ گاه با ایران برخوردی نداشتند و حریف سر سخت آنها چیزی جز اشتباهات خودشان و بلاهای طبیعی نبود.

به نقل از امام خمینی (ره) شن ها مامورین ایران در این حرکت بودند که منجر به شکست کامل و کشته شدن 8 نفر از ماموران آمریکایی شد.

معرفی کتاب الو کاخ سفید!؟:

کتابی که در پیش رو داریم اثری است از لیلا قربانی که از ماجراهای پشت پرده کاخ سفید برایمان میگوید. روایتی بازگو کننده از روزهای تلخ و تک بعدی در دوران بحرانی آمریکایی ها، آن هم از دید خودشان.

در این کتاب از پستی و بی تفاوتی رئیس جمهور وقت آمریکا گفته می شود. از فکری که هرگز به فکر نجات نبود بلکه مماتی دست جمعی را در ذهن می پروراند. عملیاتی که معلوم نبود برای نجات، جان چند انسان بی گناه را به خطر می انداخت.

آن اتفاق در چند دهه پیش مهری بود بر اینکه بار آخری است که این گستاخی ها در مورد ایران صورت می گیرد و تحققی بر اینکه به اذعان خود آمریکایی ها، دیگر جای پای دومی در ایران برای باز کردن وجود ندارد.

پیشنهاد ما: خرید کتاب سه دقیقه در قیامت با تخفیف

در بخشی از کتاب الو کاخ سفید می خوانیم:

با صدای رئیس جمهور کارتر هامیلتون دوباره از گودال تودرتوی افکار گذشته بیرون پرید. «حالا که بازرگان هم از صحنه خارج شده ما برای حل این مشکل با کی باید صحبت کنیم؟»

سه روز از ماجرای گروگان گیری دیپلمات های آمریکایی در تهران گذشته بود. طی این سه روز اعضای کابینه بارها در این اتاق دور میز نشسته بودند. تا قبل از گزارش ونس تنها یک امید داشتند، آن هم مهدی بازرگان نخست وزیر ایران بود. پیش تر از این ماجرا بازرگان رابطه خوبی با دولت آمریکا داشت.

اما حالا با استعفای او و حمایت آیت الله خمینی از اشغال کنندگان سغارت همه چیز بدتر از قبل شده بد. دورنمایی تیره و تار و البته مبهم مقابل چشم های همه دیوار کشیده بود. کسی حرف نمی زد.

فقط ونس سر پایین انداخته بود و بعد همانطور که از بالای عینک بزرگ و ذره بینی اش به کارتر چشم دوخته بود مصمم گفت:« فقط آیت الله خمینی.»

کارتر هم با مکثی کوتاه گفت:«متاسفانه من هم به همین نتیجه رسیده ام» پیش تز از این جلسه به ونس پیشنهادی از طرف معاونش شده بود که فکر کرد حالا وقت گفتن آن است :«کریستوفر پیشنهاد می کند ما رمزی کلارک را برای مذاکره به تهران بفرستیم.»

هامیلتون و جوری پاول با شنیدن اسم رمزی کلارک بی اختیار به یکدیگر نگاه کردند. جودی سخن گوی مطبوعاتی کاخ سفید بود. آن دو از اینکه چنین شخصی برای مذاکره به نمایندگی از طرف دولت آمریکا پیشنهاد شده بود متحبر ماندند...

برشی از متن کتاب الو کاخ سفید؟!:

خبرنگاران به ظاهر بی طرف هم دست به اظهار عقیده زده بودند و می گفتند:«مردی که سی و هفت سال از بهترین دوستان آمریکا بوده، امروز مانند یک ناخدای سرگردان به دنبال بندری برای پهلو گرفتن و پناه جستن است و هیچکس حاضر به پذیرفتن او نیست.»

در کش و قوس این اوضاع بود که گزارشی از بنجامین کین به کاخ سفید رسید. 

بنجامین کین، پزشک آمریکایی شاه بود. او در نامه اش درباره سرطان لنفاوی شاه خبر داده و توصیه کرده بود که شاه برای معالجه بیماری خود باید به آمریکا سفر کند. ونس بعد از خواندن این گزارش بود که برای اولین بار موضعش را عوض کرد. او با کمی تردید رو به کارتر گفت:

پرزیدنت کارتر این بار بهتر نیست به دلایل انسانی با درخواست شاه موافقت کنیم؟

انگار حرف های دیگری هم به زبان ونس داشت راه پیدا می کرد که با تکان های سر کارتر دیگر لب بست و چیزی نگفت؛  شاید شرط و تبصره ای داشت. شاید هم می خواست بگوید فقط برای مدتی کوتاه. اما کارتر ونس نبود که به راحتی نظرش را عوض کند، حتی با شرط و تبصره.

ارسال به سراسر ایران
تضمین رضایت

موارد بیشتر arrow down icon
سوالی داری بپرس