سید مجتبی
مولف (پدیدآور) :کلامی علیرضا
سید مجتبی علمدار، فرمانده دلاور گروهان سلمان از گردان مسلم ابن عقیل و اهل شهر ساری بود. کتاب "سید مجتبی" از مجموعه قهرمان من 21 روایت از زندگی این مرد پاکباز می باشد.
سید مجتبی علمدار کیست؟
سید مجتبی علمدار، فرزند سید رمضان در 11 دی ماه سال 45 چشم به جهان گشود.
او تحصیل را در زاهدگاهش سپری کرد و در سال 62 و هنگامی که در هنرستان درس می خواند و 17 سال بیشتر نداشت راهی جبهه شد.
در سال 66 به فرماندهی گروهان سلمان از گردان مسلم لشکر 25 کربلای مازندران منصوب شد. این در حالی بود که تا این تاریخ چندین بار به شدت مجروح و شیمیایی شده بود.
سال 74 به مهمانی خدا دعوت شد و این سفر بسیار در احوالات درونی اش تاثیر گذار بود. میگفت: انشانی که از سفر معنوی حج برگشت، نباید در این دنیا بماند.
شب 2 دی سال 57 در جمع دوستان به زیبای به مداحی و نغمه سرایی پرداخت و آنگاه از غیبتش در نیمه شعبان صحبت به میان آورد و چند روز بعد، درست روز 11 دی و در سی امین سالگرد میلاد خودش، پرنده روحش از عالم خاک پرکشید و به یاران شهیدش پیوست.
خرید کتاب سید مجتبی - قهرمان من:
بار ها در جنگ زخمی شد و به همین خاطر چندین دفعه او را بستری کردند.
آخرین بار، حال نامساعدی داشت و مدام در بیمارستاناز هوش می رفت و دوباره به هوش می آمد. نگرانی در همه موج می زد و برای شفایق نذر و نیاز می کردیم.
یکی از رفقا که توانسته بود به ملاقات سید برود می گفت:
مقداری تربت قتلگاه امام حسین را داخل کمی گلاب که برای شستشوی ضریع امام رضا اختصاص داشت ریختم و به نیت شفا به سید دادم.
وقتی از آن خورد، چشم های کم توانش را باز کرد و با زحمت پرسید: این چی بود دادی خوردم؟ خیلی عالی بود. بوی کربلا می داد! بوی مدینه میداد! باز هم از این آب می خوام.
اما دیگر چیزی از آن باقی نمانده بود.