قهرمان داستان ما آقا اسماعیل زمانی معروف به کل اسمال متولد 1343 در قم است، تیربارچی ماهر و شجاع گردان سیدالشهدا، لشکر 17 علی بن ابی‌طالب و جانباز 70 درصد.

کتاب "سامورایی در میدان مین" روایتگر داستان آقا اسماعیل زمانی به قلم رضا کشمیری است.

گزیده ای از کتاب سامورایی در میدان مین:

اسماعیل این چند روزی که قم بود همه‌اش با بچه های جبهه دم خور شده بود. گاهی مسجد رفعت و دعای کمیلش گاهی خانه رفقایش و هیئت خانگی و روضه و اشک یک هفته نگذشته بود که دوباره اسم نویسی کرد و راهی جبهه فیاضیه شد. بعد از مدت کوتاهی دستش به شدت زخمی شد.

در بیمارستان اهواز بستری شد. همان روز اول طاقت نیاورد و فرار کرد اسماعیل کسی نبود که یک جا بند شود و وقتش بیهوده به هدر رود دائم در جنب وجوش بود و سر پرشوری داشت. نمی خواست به خاطر یک ترکش به قول خودش زیرتی ساعت ها در بیمارستان وقتش تلف شود. وقتی میتوانست کاری انجام دهد سختش بود روی یک تخت نرم بخوابد و بی خیال جبهه و خط مقدمش شود.

از فیلمهای سامورایی که آن روزها زیاد میدید، یک مرامشان را خیلی دوست داشت به نام آزادی به نام خون چیزی که برای دیگران به شدت مهم است یعنی همان جان آنها برای یک سامورایی هیچ اهمیتی ندارد با شجاعت سینه به سینه دشمن میشود و فرض میکند که قرار است بمیرد و دیگر از هیچ چیز نمی ترسد.

از بیمارستان اهواز که فرار کرد با زحمت خودش را رساند جبهه؛ اما به زور مرخصی اش دادند و گفتند برو چند روزی استراحت کن. راه افتاد به سمت قم. نیمه شب رسید به خانه شان در خانه را نزد نمیخواست پدر و مادرش را بی خواب کند. همان جا پشت در خوابید کفش هایش را گذاشت زیر ساک دستیاش و کنار دیوار از خستگی بیهوش شد. دست مجروحش باندپیچی شده روی سینه اش قرار داشت و با چفیه به گردنش بسته شده بود.

پیشنهاد ما: خرید کتاب اسرار آل محمد

پیشنهاد ما: خرید کتاب تفسیر نمونه