قیمت پشت جلد: 3000000 ریال
قیمت برای شما:
2,700,000 ریال
10 درصد تخفیف
تاریخ بروزرسانی: چهار شنبه 30 آبان 1403
توضیحات
درباره کتاب کهکشان نیستی:
کهکشان نیستی داستانی است براساس زندگی آیت الله سید علی قاضی طباطبایی؛ وصف شوریده حالی و شیدایی جرقه ای از قلب خورشید ولایت.
این کتاب در سال ۱۴۴۱ قمری در نجف اشرف به رشته تحریر درآمده است و امیدوارم خواننده عزیز را هم آغوش با مقام ولایت، نورانیت نجف اشرف و باطن الهي اهل معرفت نماید. توصیه میکنم برای این منظور و برای بهره وری بیشتر از کتاب هربار که کتاب را دست می گیرید و می خواهید آن را ادامه دهید سوره حمدی به روح مرحوم قاضی هدیه کنید که او خود متوجه شما خواهد بود.
شیوه روایت کتاب چنین است که در هر فصل از این کتاب داستان را از زبان گوینده ای میشنوید که شما را با خود به قلب تاریخ می برد و البته گاهی داستان از قول دانای کل روایتگری می شود. درواقع تقريبا داستان حیات مرحوم قاضی از حدود ۲۷ سالگی، سال به سال جلو می رود و شما هم نشین افکار و بیانات بسیاری از عرفای بزرگ تاریخ خواهید شد.
معرفی تصویری کتاب کهکشان نیستی:
برشی از کتاب کهکشان نیستی:
مگر می شود در برابر اندیشه و فکرایستاد؟! طلبه ای که وارد درس خارج میشود، | با آرا و افکار متعددی روبه روست که باید از بین آنها به آنچه می فهمد و برایش حجت است، عمل کند. حجتی من چه بود که مسقطی و قاضی را کافر و منحرف بدانم ؟! آن هم سید حسن مسقطی که شنیده بودم در توحید و بیان حکمت، در نجف اشرف کم نظیر است!
این افکار باعث شد عزمم را جزم کنم تا حتما به درس او بروم؛ از این رو عبایم را صاف و عمامه ام را روی سرم محکم کردم و به ضریح چوبي حرم که از در مقابل ایوان طلا پیدا بود، نگاهی انداختم و برای آن که سید حسن مسقطی و درسش را بیابم به سمت ایوان العلما و در شیخ طوسی به راه افتادم.
پیش رفتم و چشم در بین حلقه های درس میگرداندم تا عاقبت سیدی را دیدم که روی منبری کوتاه در انتهای صحن، همچون خورشید میدرخشید. دلم گواهی میداد که او سید حسن مسقطی است. آرام آرام درحالیکه صدای چکشی که یازده بار برآهن صاف میخورد، از مناره های حرم به گوش می رسید و یک ساعت قبل از ظهر را اعلام میکرد، خود را به حلقه درس او رساندم.
بیست طلبه بیشتر در آن درس حاضر نبودند. بی سروصدا نشستم. چهره ای داشت غرق در توجه، آرام، باطمأنینه، با عمامه ای سیاه؛ چهره ای که از آتش درونش گلگون شده بود. دو کتاب در دست داشت که کهنه و قدیمی بودند و آنها را با احترام روی پایش گذاشته بود. به دقت که نگاه کردم، متوجه شدم روی جلد چرمی و قدیمی کتاب اول با خط سفید رنگی نوشته است: التوحيد للصدوق،...
صفحه 295 کتاب کهکشان نیستی
آیت الله العظمی قاضی از عرفای بزرگ که بعد از چهل سال چشم بصیرت او در حرم ارباب باز شد. ایشان در وادی السلام نجف به خاک سپرده شده اند