کتاب خانه ای با عطر ریحان: روایتی داستانی از خاطرات شهید روحانی مدافع حرم؛ محمد هادی ذوالفقاری
محمدهادی، سومین فرزند خانواده ذوالفقاری بود. او شب جمعه، ۱۳بهمن سال ۱۳۶۷، مصادف با شهادت امام هادی علیه‌السلام به دنیا آمد و به‌همین دلیل نامش را هادی گذاشتند.
دبستان را به مدرسه شهید سعیدی در میدان آیت‌الله سعیدی رفت و راهنمایی را در مدرسه شهید توپچی خواند و برای دبیرستان، راهی مدرسه شهدا شد؛
بعد از چند سال دوری از درس و مدرسه، بازهم به فکر درس‌خواندن افتاد و شبانه، در دبیرستان دکتر حسابی ادامه تحصیل داد.
پس‌از مدتی، در حوزه علمیه حاج ابوالفتح تهران ثبت‌نام کرد و طولی نکشید که طلبه جوان، برای ادامه تحصیل، راهی نجف شد.
محمد هادی، ۲۳بهمن سال ۱۳۹۳، پس‌ از پیوستن به نیروهای نظامی در روستای مُکیشفیه در ۲۰ کیلومتری سامرا به شهادت رسید..در انتهای کتاب تصاویر شهید هادی ذوالفقاری در کنار هم‌رزمان شهیدش و همچنین نسخه‌های دست‌نویس وصیت‌نامه‌ های ایشان آورده شده‌است.

پیشنهاد ما: کتاب تعبیر یک رویا

در پشت جلد کتاب خانه ای با عطر ریحان می خوانیم:

انتحاری خودش را به یک ساختمان رساند خود. خودم را داخل ساختمان انداختم. بعد از مدتی گلوله‌هایم تمام شد. بی‌سروصدا از ساختمان خارج شدم تا خشاب اسلحه‌ام را پر کنم. بعد از مدت کوتاهی به سمت ساختمان دویدم اما قبل‌از داخل شدن، صدای مهیب انفجار گوش‌هایم را پر کرد و باعث شد بی‌اختیار به گوشه‌ای پرتاب شوم. به خودم آمدم. چشم‌هایم هنوز خوب نمی‌دید. توی ساختمان رفتم. دیوارهای داخلی تا نیمه خراب‌شده بود. با دیدن خون‌های پاشیده شده روی در و دیوار و بدن‌های پاره‌پاره شده چند نفر از رزمنده‌های عراقی، آه از نهادم بلند شد.