لباس نو پوشیدم. روسریام را سر کردم. کفشهایم را پوشیدم. خواستم در را باز کنم اما در خانه قفل بود. باز چشمهایم پر اشک شد. برگشتم لب ایوان نشستم. باید میرفتم. امشب تمام میشود و حسرتش به دلم میماند. اگر ننه بفهمد دعوایم میکند. چند روز باید طویله را تمیز کنم یا اجاق را آتش کنم و در پخت نان به ننه کمک کنم. اما جشن عقد ارزش این تنبیهها را دارد. با این فکر بلند شدم. به در و دیوار حیاط نگاه کردم. از خودم پرسیدم: «از کجا بروم؟»
آتیش پاره
مولف (پدیدآور) :بختیاری فاطمه
کتاب آتیش پاره کتابی است به قلم فاطمه بختیاری و منتشر شده توسط انتشارات جمکران:
آشنایی بیشتر با آتیش پاره:
سالها گذشته از جنگ تحمیلی ایران و عراق اما همچنان یاد آن سالها و خاطرات و آسیبهایش با ماست. شهدایی که هنوز پیکرشان مفقود است، جانبازانی که طی این سالها زندگی سختی داشتهاند و روزبهروز بر سختیهایشان افزوده میشود، رنج حاصل از جنگ و عوامل دیگری از این دست، باعث میشود آن هشت سال از یادها نرود و بخش مهمی از ادبیات را به خودش اختصاص دهد. نویسندگانی که علاقمند به نوشتن رمان و داستان کوتاه در این حوزه هستند پرتوان ظاهر شدهاند و آثار ادبی قابل اعتنایی نیز تولید میکنند.
فاطمه بختیاری نیز در اثر جدیدش که داستان بلندی است با عنوان «آتیشپاره» پا به این حوزه گذاشته است. آتیشپاره که برای گروه سنی نوجوان نوشته شده داستان دختری باهوش و جسور به نام زهراست که کارش نامه نوشتن است و دغدغۀ فکری پیرزنی به نام مشطلعت را وسیلهای قرار داده تا به هدفش برسد. جعفر از کسانیست که سالها در جبهه بودهاند و اسباب سربلندی روستا. او چند باری مجروح میشود و مشطلعت را دغدغهمندتر از پیش میکند. در این میان زهرا نیز با دقت و هوشمندی به خواستهاش میرسد…