بردگی در اسلام
می گویند بشر باید آزاد باشد یعنی آزاد آفریده شده که به میل خود رفتار کند (تفسیر اروپایی مطلب). اما اینطور نیست؛ انسان آزاد آفریده شده است ولی یک مسیر تکاملی برایش تعین شده است که او باید در این خط سیر آزاد باشد...
کتاب "بردگی در اسلام" عنوان پنج جلسه سخنرانی و پرسش و پاسخ شهید مطهری در جلسات بحث و انتقاد انجمن اسلامی پزشکان پیرو موضوعات رابطه بردگی و ظلم بردگی و سیره پیامبر و همچنین حق پیشرفت یا حق آزادی؟ نقد آرای لاک و منتسکیو میباشد. این کتاب توسط انتشارات صدرا در قطع رقعی وبا 112 صفحه به چاپ رسیده است.
نظر ارسطو و بوعلی درمورد بردگی:
نقطه مقابل این نظر افکاری است که از بعضی و ابتدا از ارسطو ذکر شده است. او معتقد است که بشر متفاوت آفریده شده است، بعضی آزاد و آقا آفریده شده اند و بعضی بنده. مدعی بوده است که اصولا نوع خلقت انسانها متفاوت است و خیلی هم نمی توان نسبت به این مسئله استبعاد کرد
میگوید شما چرا بین انسان و حیوان اختلاف قائل هستید؟ چرا برای حیوانات آزادی قائل نیستید؟ حیوان جاندار است، انسان هم جاندار است. حیوان هم لذت و الم و درد و رنج سرش می شود. چرا نسبت به آنها نمی گویید که آزاد باشند و بشر حق استفاده از آنها را ندارد که آنها را در یوغ مملوکیت خود درآورد.
ناچار خواهید گفت درست است که آنها زنده و جاندار هستند ولی درک و احساسات حیوانات با انسان متفاوت است؛ یعنی مملوکیت حيوان منافی با خلقت حیوان نیست. اسبی که صاحب و مالک داشته باشد و مالک، حقوق او را بدهد، علوفه بدهد، اگر مریض شد معالجه کند و در حدود توانایی حیوان و نه مافوق توانایی از او بارکشی کند و سواری بگیرد، این برخلاف مصالح حیوان نیست.
پشت این حیوان برای سواری ساخته شده است؛ چه اشکالی دارد که این عمل انجام شود؟ چه اشکالی دارد که افراد انسان برحسب نژادهای مختلف و منطقهای مختلف، به طور مختلف آفریده شده باشند؟ بعضی از نژادها - به قول او یونانیها - اهل فکر هستند، آنها باید فکر کنند و تحصیل کنند و بر عکس، قومی هستند که اهل این حرفها نیستند، باید کار کنند. نژادی که نژاد آقا هست باید نژاد دیگر را مالک بشود و حقوق آنها را بپردازد.
ارسطو برای این موضوع یک ریشه فلسفی بر اساس اختلاف نژادها و اختلاف زبان قائل است و معتقد است اصلا بشر دارای جنس برده و آقاست. بوعلی سینا در شفا نظری نظیر همین دارد و معتقد است افراد بشر متساوی نیستند و بعضی افراد صلاحیت برای بردگی دارند...
صفحه 12 کتاب بردگی در اسلام
بردگی اختیاری:
یکی دیگر از منشأهای بردگی، بردگیهای اختیاری بوده است. می گویند در بعضی از اجتماعات برخی از افراد به اختیار خودشان برده می شدند، چرا؟
در جایی که وضع اجتماع آشفتگیهای بالخصوصی داشته است و اکثریت مردم در محرومیتهای خیلی سختی به سر می برده اند و یک اقلیت ملوک الطوایفی وضع خوبی داشته اند، قهر، این اقلیت خودشان و وابستگانشان در منتهای نعمت بودند، باقی مردم از همه چیز محروم.
بردگان و غلامان اینها از آزادهای دیگران وضع خیلی بهتری داشتند و لهذا بسیاری از افراد برای اینکه وضعشان بهتر باشد با کمال میل و رغبت می رفتند بنده و برده فلان خان یا ارباب یا مالک عمده می شدند. مثل نوکری که در قدیم الایام بوده، حالا بگویید نوکری دولت.قدیمها نوکری خانها و مانند آنها رایج بوده است.
چون اینها مردم مستبد و زورگویی بودند و چیز دار هم بودند، خیلی از افراد نوکری این خانها را ترجیح میدادند به اینکه خودشان برای خودشان زندگی داشته باشند. این هم در دنیا معمول بوده است. آیا این مطلب از نظر اسلام درست است؟ آیا انسان آزاد است که آزادی را از خودش سلب کند، یک نفر آزاد بگوید من آزادم و بنابراین باید آزاد باشم در اینکه آزادی را از خودم سلب کنم؛ من به میل و رغبت خودم می خواهم برده دیگری باشم. آیا این درست است یا درست نیست؟ قطعا درست نیست.
صفحه 60 کتاب بردگی در اسلا
پیشنهاد کتاب: شرح لمعه شیروانی
پیشنهاد ما: فروش عمده محصولات فرهنگی مذهبی