تمساح اسکیت سوار
بگذارید اول از همه چند سوال از شما بپرسم. فرض کنید روزی را با انرژی تمام آغاز می کنید و آماده رفتن به بیرون می شوید اما تا به خیابان می روید ناگهان می بینید که تمساحی در حال اسکیت سواری است چه کار می کنید؟ آیا دوست دارین شام یک ببعی را بخورید؟ تا حالا یک بچه غول گردالو خوار دیده اید؟و... این ها همگی سوالاتی هستند که برای جواب دادن به آن ها کافی است کتاب تمساح اسکیت سوار اثر خانم فریبا کلهر را بخوانید.
میایی با من دوست بشی؟
روزی فیل به خرگوش گفت: «با من دوست میشی؟» خرگوش گفت: «اگه دوست بشم میذاری سوارت بشم؟» فیل جواب داد: «ما با هم دوستیم و سواری ات میدم.» خرگوش پرید و پشت فیل سوار شد. فیل هم راه افتاد. کمی بعد خرگوش از فیل سواری خسته شد. گفت: «من رو ببر نزدیک به درخت سیب. میخوام سیب بخورم.»
فیل درخت سیبی پیدا کرد و ایستاد زیرش. خرگوش گفت:« حالا من رو با خرطومت بذار بالای درخت.» فیل خرگوش را بالای درخت گذاشت. خرگوش سیب خورد و حتی یادش نبود به فیل هم سیب بدهد. وقتی شکمش سیر شد، گفت: «حالا من رو با گوشهات باد بزن. هوا خیلی گرمه.» فیل خرگوش را باد زد. خرگوش گفت: «بسه. حالا خرطومت رو پر از آب کن و بریز روی سرم. خیلی وقته حمام نرفته ام.»
فیل این حرف را که شنید سرش را پایین انداخت و رفت. خرگوش گفت: «کجا میری؟ چشمه که اون طرف نیست!» فیل گفت: «میرم یه دوست دیگه پیدا کنم. تو فقط میخوای از من کار بکشی.» بعد هم رفت. خرگوش چیکار کرد؟ کمی ایستاد و دور شدن فیل را نگاه کرد. بعد به سرعت دنبالش دوید. برای چی رفت دنبالش؟ من نمی دانم. اما کمی بعد کسانی که توی جنگل بودند صدای خنده و بازی آنها را از لای درخت ها شنیدند.
صفحه 84 کتاب تمساح اسکیت سوار
سبد خرید این کتاب فعلاً فعال نیست
سعی می کنیم این کتاب رو در اسرع وقت موجود کنیم
از این که با شکیبایی همراه ما هستید از شما متشکریم