جامانده از پسر
مولف (پدیدآور) :مرضیه نفری
کتاب "جامانده از پسر" درباره زندگی مردی به نام سالار است که نابود شده و بناست دوباره ساخته شود. این رمان اثری است از مرضیه نفری که توسط انتشارات سوره مهر در قطع رقعی و با 236 صفحه منتشر شده است.
برشی از کتاب جامانده از پسر:
آذر زیرچشمی به گروهبان نگاهی انداخت. رستمی اشاره کرد نایستد و برود. آذر نمی دانست کجا برود. سر از حرفهای سرهنگ درنمی آورد. سرهنگ دلش را خالی کرده بود. سهراب چه کار به کارخانه پپسی کولا داشته! سهراب می رفت قهوه خانه و آنجا کار می کرد. می خواست سمت قهوه خانه برود و سراغ علی را بگیرد. على هرجا بود، سهراب هم همان جا بود. از صبح همه جا رفته بود. دم خانه آقادایی هم رفته بود.
دختر آقادایی گفته بود خبری ندارد. به سرنا هم همین را گفته بود. علی را پیدا نکرده بود. سراغ دوستهای على و سهراب هم رفته بود. فقط شنیده بود دیروز با علی روی پل باقرآباد بوده اند. روی پا جابه جا شد. از دست رستمی هم شکار بود. تا یک نفر را میدید، به او چشم غره میرفت اینجا نیا. محل کار من است. خوبیت ندارد. سرباز عزب اینجاست و هزار بهانه. تا چشم همه را دور میدید، هر روز سراغ ترشی هایش را می گرفت و می گفت: «بیار اینجا. خودم خریدارشم.» در دبه را باز میکرد و گل کلم های سفید را بیرون می کشید و زیر دندان می گذاشت.
- ترده، خیلی ترده...
صفحه 79 کتاب جامانده از پسر