اگر شخصیت های داستانی مورد علاقه تان زنده می شدند و جلوی چشمتان رژه می رفتند چه می کردید؟ کتاب "جزیره دکتر لیبریس" کتابی است اثر کریس گرانبستاین که توسط خانم نگار عباس پور به زبان فارسی ترجمه شده است. کتاب "جزیره دکتر لیبریس" یک ماجرای فوق العاده ... کاملا بی نظیر می باشد. که توسط انتشارات پرتقال در قطع رقعی و 230 صفحه به چاپ رسیده است.

معرفی کتاب جزیره دکتر لیبریس:

شخصیت‌های داستانی توی صفحه کتاب ها آرام خوابیدن و منتظرن...

که اگه یه روزی بهشون احتیاج داشتیم فقط کتاب‌ها را باز کنیم و قصه اونها رو خوب بخونیم! حتما بیدار میشن و به کمک ما میان. مثل همیشه! حتی شاید توی لباس پسرکی که دارد جدول های کنار خیابان رو رنگ سفید میزنه یا دخترکی که سرچهارراه داره گلهای قرمز میفروشه که هر کدام داستان خودشون را دارن.

شخصیت های داستانی با داستانشون کودکی ما را می سازند.

اگر شخصیت های داستانی مورد علاقه شما زنده می شدند و جلوی چشم شما رژه می‌رفتند چه می‌کردید؟ این اتفاق برای بیلی افتاده که امسال تابستان را در خانه دکتر لیبریس می گذراند و در عین ناباوری درگیر اتفاقات عجیبی می شود هر وقت که یکی از کتابهای کتابخانه شخصی دکتر لیبریس را باز می‌کند صداهایی را از سوی جزیره وسط دریاچه می شود انگار داستان هایی که می خواند که جان می‌گیرند و واقعی می‌شوند!

خرید کتاب مکاسب

برشی از کتاب جزیره دکتر لیبریس:

کتاب «دوازده خان هرکول»، اولین کتابی بود که بیلی از کتابخانه ی دکتر لیبریس برداشت. توی جلد قرمزرنگ کتاب، روی یک برچسب نوشته شده بود: «متعلق به: خ. ليبريس»لبخندی روی صورت بیلی نقش بست؛ رفت و روی صندلی نشست و چند صفحه از کتاب را ورق زد.

قبلا درمورد اینکه هرکول فرزند زئوس، یکی از الهه های یونان باستان بوده و قدرتمندترین مرد جهان به حساب می آمده، چیزهایی خوانده بود. این را هم می دانست که چطور عموی هرکول، پوزیدون یا الهه ی دریا، با ضربه ی نیزه ی سه شاخه اش به کشتي هرکول، مرد عضلانی را راهی آخرین ماجراجویی اش کرده بود.

بیلی با یک حرکت، چندین صفحه را یکجا ورق زد؛ «اون مرد سنگیه کجاست؟» او را پیدا کرد.هرکول توی باغی بود که چندلحظه پیش، در آن سه سیب جادویی را چیده بود؛ و حالا در راه خروج از باغ، به مرد سنگي درشت هیکلی به نام آنتیوس برخورده بود که می خواست با او گشتی بگیرد...

صفحه 33 کتاب جزیره دکتر لیبریس