خدا در اندیشه انسان
مولف (پدیدآور) :مطهری مرتضی
کتاب حاضر مشتمل بر پنج سخنرانی از استاد شهید آیت الله مطهری تحت عنوان "خدا در اندیشه انسان" است که در مسجد های حضرت ابوالفضل و صاحب الزمان تهران در سال 1354 ایراد شده است. این مباحث مشخصا درباره شناخت خدا و ریشه پیدایش فکر خدا در بشر است.
کتاب "خدا در اندیشه انسان" توسط انتشارات صدرا در قطع رقعی وبا 104 صفحه به چاپ رسیده است
خدا چگونه در آینه اندیشه بشر منعکس می شود؟
حال می رسیم به مسئله خدا در اندیشه انسان. در این جا این سؤال به وجود می آید که خدا چگونه در آینه اندیشه انسان پیدا می شود و به عبارت دیگر معرفت خدا چگونه پیدا می شود؟ خدا چگونه در اندیشه انسان منعکس می شود؟
هر چیزی که در آینه ذهن انسان منعکس بشود به واسطه دو خصوصیت است: یکی این که آن شیء با انسان مواجه می شود همان طور که اشیاء در مقابل آینه قرار می گیرند. بدیهی است که اگر شما شیئی را در مقابل آینه قرار ندهید صورتش در آینه واقع نمی شود. ذهن انسان هم همین طور است.
من اگر در این سالن و در حضور شما نباشم صورت این سالن و این جلسه و صورتهای شما در ذهن من منعکس نمی شود و اگر شما در اینجا حاضر نباشید من را هرگز نمی بینید...
علت رجوع بشر به امور ماورا طبیعی:
پس اگر بشر سراغ علت ماوراء طبیعی رفته است برای این بوده که طبیعت را کافی نمی دانسته است، چرا؟
برای این که مثلا اگر می گفت علت این که این بیماری پیدا شده باد بوده، خود باد را می دید چیزی مثل بیماری است و علت می خواهد. اگر می گفت علت باد مثلا دریا بوده، باز میدید خود دریا هم چیزی نظیر باد است، این هم خودش در تغییر و حرکت و رفت و آمد است و علت می خواهد. یا اگر می گفت علت بیماری، خورشید یا ماه و ستاره است، می دید خود خورشید یا ماه و ستاره هم در تغییر و تبدل است.
پس بشر که به علیت عامه پی برده بود، اگر در این نوع قضايا سراغ طبیعت نمی رفت و سراغ ماوراء طبیعت می رفت، به این جهت بود که می دید باید سراغ علت اصلي اصلی برود؛ یعنی حس می کرد یک علت مافوق علل وجود دارد، نه این که علتها را نمی شناخت و چون علتها را نمی شناخت می گفت طبیعت هیچ کاره است و اصلا در طبیعت تأثير و تأثری نیست و سبب و مسببی وجود ندارد و بنابراین می رفت سراغ ماوراء الطبیعه! این طور نبوده است. .
صفحه 57 کتاب خدا در اندیشه انسان