وقتي عقيل برادر امير المومنين علي عليه السلام به آن حضرت اصرار مي كند كه به او سهم بيشتري از بيت المال مسلمين بدهد، حضرت او را متوجه به قيامت و آتش جهنم مي كند و مي فرمايند: اعتقاد به معاد مرا از چنين عملي باز مي دارد. حضرت قصه خود را با برادرش عقيل چنين تعريف مي كند: سوگند به خدا برادرم عقيل را در نهايت فقر ديدم و كودكانش را در پريشاني مشاهده كردم... به طوري كه نزد من آمد و يك من گندم از من درخواست نمود و بر درخواست خود پافشاري نموده و سخن خود را تكرار كرد و من گفتار او را گوش مي دادم او گمان مي كرد كه من دين خود را به او مي فروشم و از روش خويش دست بر مي دارم. پس براي او آهني را گرم نمودم(چشمان عقيل نابينا بود و به خاطر شدت فقر سخن حضرت با عقيل موثر نبود) سپس آن را به بدن او نزديك كردم تا عبرت بگيرد و متذكر شود او از درد آن مانند بيمار ناله كرد. به او گفتم: اي عقيل! آيا تو از آهني با گرمي اندك ناله مي كني؟ ولي من را به سوي آتشي كه خداوند قهار براي خشم خود افروخته مي كشاني! پس عقيل متذكر شد و ديگر درخواستي نداشت. در هر دادگاه پنج ركن مهم وجود دارد: 1. حاكم كه از متهم سوال مي كند و سپس بر طبق مدارك و شواهد حكم مي كند. 2. مجرم يا متهم كه فقط در فكر نجات و تبرئه شدن خويش است و از خود دفاع مي كند. 3. دادخواه يا شاكي كه از دست مجرم شكايت مي كند. 4. گواهان دادگاه كه به ضرر يا به نفع او شهادت مي دهند. 5. پرونده اعمال كه در آن كيفر خواست و اعمال مجرم يا متهم ثبت شده است. پس از اين مراحل نوبت به انشاء حكم و قرائت آن مي رسد. در دادگاه قيامت نيز همه اين ها وجود دارد. هدف اين كتاب پرداختن به دادگاه عدل قيامت است دادگاهي كه فراموش كردن آن سرچشمه اصلي بدبختي هاي آدمي است. و در اين صورت است كه خود را در برابر قانون شكني ها و مظالم آزاد مي بيند.
سبد خرید این کتاب فعلاً فعال نیست
سعی می کنیم این کتاب رو در اسرع وقت موجود کنیم
از این که با شکیبایی همراه ما هستید از شما متشکریم