در مقابل، اكثر نظام هاي حكومتي جهان در طول تاريخ، همواره بر پايه قدرت هاي مستبد، غير مردمي، زورگو و انحصارگرا استوار بوده است. به همين سبب ملت ها و گروه هاي غير حاكم از شركت در سيستم سياسي و حق تعيين سرنوشت خويش محروم بوده اند. امروز هيچ يك از نظام هاي بشري داعيه دار آزادي، حقوق بشر و دموكراتيزه كردن كشورها در شرق و غرب جهان نمي توانند ادعاي اداره ي بهينه ي مردم جهان كه حتي بخش عمده اي از مردم خويش را داشته باشند چرا كه ناتواني جدي خود را در سعادتمند ساختن انسان ها در جاي پاي جهان به نمايش گذاشته و عملا به خط پايان رسيده اند. از اين رو در اسلام تشكيل دولتي كه منشأ وحياني و الهي داشته باشد به لحاظ عقيده، شريعت و روش، ضروري به نظر مي رسد تا عهده دار عمل و اجراي احكام دين اسلام در تمام زمينه ها باشد. در بخش نخست اين كتاب نگاهي اجمالي به انواع ديدگاه هاي قديم و جديد درخصوص پيدايش دولت و اركان تشكيل دهنده ي آن نموده اند و آن گاه به تشريح نظريه هاي حكومت در انديشه ي سياسي اسلام پرداخته اند.