خرید انواع کتاب قرآن و مفاتیح الجنان با بالاترین تخفیف + طراحی یادبود رایگان حتماً ببینید

ادبیات فارسی

ادیان و مذاهب

اصول دین و اعتقادات

اهل بیت (ع)

سبک زندگی

قرآن

کودک و نوجوان

علوم و فنون

حوزه علمیه

احادیث | ادعیه | زیارت



قیمت پشت جلد: 800000 ریال
قیمت برای شما: 736,000 ریال 8 درصد تخفیف
تاریخ بروزرسانی: دوشنبه 25 بهمن 1400

توضیحات

وقتی پدر جک، او را از خانه اش در کانزاس به مدرسه ای شبانه روزی در مِین می فرستد، جک نمی داند چه ماجراهای عجیب و جالبی در انتظارش است.

آیا امکان دارد در مسیر سفری شگفت انگیر و پرماجرا در کنار اِرلی، آن عحیب ترین پسر، که چیز هایی را می بیند که دیگران نمی بینند، ناممکن ها ممکن شوند و افسانه ها به حقیقت بپیوندند...

کتاب پرطرفدار "ردپای افسانه" نوشته کلر وندرپول حال توسط طاهره شکوری به زبان فارسی ترجمه شده است، این کتاب نامزد دریافت جوایز متعدد بوده و از پرفروش های نیویورک تایمز می باشد و توسط انتشارات نگاه آشنا در قطع رقعی و با 208 صفحه به چاپ رسیده است.

پیشنهاد ما: انتشارات هادی مجد

آغازی بر ردپای افسانه ها:

اگر چیزی را که در مورد ارلی آن، آن عجیب ترین پسر، وجود داشت می دانستم، شاید میترسیدم یا حداقل مثل همه از او فاصله میگرفتم. ولی من برای مدرسه ی خصوصی پسرانه ی مورتن هیل، و برای کیپ فیلتی" در ایالت مین غریبه بودم. در واقع برای هر جایی خارج از شمال شرقی کانزاسه غریبه بودم. ..

شنیده ام که میگفتند ایالت کانزاس سابقه ای طولانی در حفظ ارتباط دختران و پسرانش با زادگاهشان دارد ولی در سالهای اخیر استثناهای برجسته ای وجود داشته. یکی از آنها ژنرال آیزنهاور است.

همه ی مردم به شیوهی او در فرماندهی نیروهای متفقین در طول جنگ با آلمان افتخار میکردند. یک بار او به خاطر رژهی بزرگی به ابیلین برگشت ولی با فروکش کردن هیاهوی رژه ، آن شهر را ترک کرد و فکر نکنم به این زودی ها برنامه ای برای اقامت دوباره در آن داشته باشد.

پدر من هم عضو نیروهای مسلح است. کاپیتان جان پیکر پسر. او در خدمت نیروی دریایی ست. جمله ی معروفی هست که می گوید مردها دو دسته اند: یا عضو نیروی دریایی اند، یا آرزویش را دارند. پدرم این را از پدرش دریابان جان پیکر پدر شنیده بود.

من هم بعد از آنها سومین جان بیکر هستم. باور کنید ترجیح میدهم به جای اینکه فقط یک سوم چیزی باشم کل آن باشم. ولی ظاهر وباطن همین است دیگرو تو همانی هستی که هستی. این چیزی ست که فامیل مادری ام می گویند. غیرنظامی ها. آنها باحال و شوخ طبعند و من را جک صدا می کنند. مادرم به من جکی میگوید. البته میگفت.

ستاره شناس:

قبل از اینکه ستاره ها اسم داشته باشند، قبل از اینکه بشریاد بگیرد چطور از آنها استفاده کند و نقشه ی راه ها را رسم کند، قبل از اینکه کسی جرأت کند از چشم انداز خودش فراتر برود، پسری بود که با خودش فکر میکرد آن سوی افق چه چیزی وجود دارد؟ او با شگفتی و تحسین به ستاره ها خیره می شد، ولی شگفتی اش تنها از ابهت آنها سرچشمه نمیگرفت بلکه از یک سؤال هم بود: چرا؟

این سؤال در سینه اش جرقه زد و با آتشی که تنها کنجکاوی یک پسربچه می تواند شعله ورش کند، پروبال گرفت. چرا آسمان این قدر بزرگ است؟ او از مادرش می پرسید. چرا من این قدر کوچکم؟ چرا آب روی ساحل جلو می آید فقط برای اینکه دوباره برگردد؟ چرا شکل ماه عوض می شود؟ چرا از توی صدف صدای دریا می آید؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟

مادر جواب سؤال هایش را نمی دانست ولی مطمئن بود که بالاخره یک روز او خواهد رفت. و آن روز خیلی دور نبود. مادر اسم او را پلاریس گذاشته بود، نامی بزرگ برای پسر کوچکش، والان پی صدایش می کرد. ولی روزها سپری شد. بارها و بارها شکل ماه عوض شد و اقیانوس در ساحل پیش رفت و بازهم عقب نشست.

پی با خودش فکر میکرد یک روز وقتی بزرگ شدم قایقم را به آب خواهم انداخت و وقتی که عقب نشینی کرد، دنبالش خواهم رفت. آن وقت متوجه خواهم شد چرا؟

صفحه 30 کتاب ردپای افسانه

پیشنهاد ما: کتاب فروغ ولایت

 

سبد خرید این کتاب فعلاً فعال نیست

سعی می کنیم این کتاب رو در اسرع وقت موجود کنیم

از این که با شکیبایی همراه ما هستید از شما متشکریم

ارسال به سراسر ایران
تضمین رضایت

موارد بیشتر arrow down icon
سوالی داری بپرس