سوگندهای پر بار قرآن
چاپخانه :سلیمانزاده
مولف (پدیدآور) :آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی
تنظیم کننده (گردآورنده) :علیان نژادی ابوالقاسم
بحث كتاب كتاب فوق از سلسله درس هاي مرجع عاليقدر جهان تشيع آقاي آيت الله العظمي مكارم شيرازي مي باشد. كه ايشان به تفسير موضوعي سوگندها و قسم هاي قرآن مجيد پرداخته اند. در اين كتاب منظور از تفسير موضوعي، آن است كه آيات پرانكده و گوناگوني كه پيرامون موضوع سوگند و قسم در سراسر قرآن كريم وجود دارد در كنار هم چيده و آنها را با توجه به مضامين يكديگر تفسير كرده تا به نكات تازه اي دست يابيم، در كتاب آسماني قرآن كريم، نود و سه قسم و سوگند ذكر گرديده، كه اين قسم ها در حدود چهل سوره قرآن مجيد پراكنده مي باشد. خداوند در برخي از آيات قرآن به ذات پاك خويش، در مواردي به قرآن مجيد سوگند خورده و در پاره اي از آيات به شخص پيامبر(صلي الله عليه و آله) قسم ياد كرده اند. روز قيامت، جان و روح انسان، فرشتگان و صفوف ملائكه، و در يك جمله، موجودات مقدس. از ديگر اموري هستند كه محوريت سوگند خداي متعال قرار گرفته اند. همچنين موجودات باعظمتي نظير ماه، شب و روز، خورشيد شفق، صبحگاهان، سرزمين مقدس مكه و بعضي از مواد غذايي مانند انجير و زيتون نيز مورد اشاره سوگند خداوند بوده اند.نويسنده محترم در پيش از پرداختن به بحث، موضوع عظمت قرآن مجيد را بيان مي كند. انسان ها در صورتي مي تواند از نعمت هاي خداي متعال به بهترين وجه استفاده نمايد كه نسبت به آن شناخت كافي داشته باشد، پس ما انسان ها اگر قدر و ارزش نعمت هاي نامتناهي خداوند را كه به ما ارزاني داشته است ندانيم و به ارزش هاي واقعي آن پي نبريم، در نتيجه، بهره درستي و كاملي از آنها نخواهيم برد. آري قرآن كريم همچون چشمه جوشان زلالي است كه همگان بهره يكساني از آن نمي برند، بلكه هر كس به اندازه ظرفيت و تلاش و كوشش و علم و دانش و آگاهي و دقت و تفكر و انديشه و تقوا و بندگي اش، از آن بهره مند خواهد شد. بعد از خداي مهربان، بي ترديد پيامبر(ص) مي تواند تعريف و توصيف جامع و درستي از قرآن داشته باشد، بدين جهت است كه پيامبر(ص) نسبت به معاد فرمود: «اگر مي خواهي زندگي سعادتمندانه اي داشته باشي و به بالاترين مقامات، يعني مقام شهدا دست يابي، و اگر طالب نجات در روز قيامت هستي و در پي نوري هستي كه در مراحل تاريك صحراي محشر تو را نجات دهد و... و مشتاق يافتن مسير هدايت در روزي هستي كه همه راه را گم كرده اند، براي دست يافتن به تمام اين امتيازات، به تعليم و فراگيري و بحث و بررسي پيرامون قرآن بپرداز، و اين امور را در قرآن جستجو كن». جالب اين كه پيامبر(ص) نمي فرمايد براي دست يافتن به مقاصدي كه در بالا ذكر شد، فقط قرآن تلاوت كن، بلكه بحث و بررسي و زانو زدن در مكتب قرآن را سفارش مي فرمايد. مضامين معارف قرآن را بايد فرا گرفت و آنها را باور كرد و به آن جامه عمل پوشانيد. در ادامه بحث مؤلف به حكم شرعي سوگند ياد كردن مي پردازد و با اين آيه از قرآن كريم آغاز سخن مي فرمايد كه: «خدا را در معرض سوگندهاي خود قرار ندهيد، و براي اين كه نيكي كنيد و تقوا پيشه سازيد، و در ميان مردم اصلاح كنيد، سوگند باد ننماييد و خداوند شنوا و داناست». (سوره بقره آيه 224). آيه فوق مردم را از قسم خوردن، حتي در كارهاي خوب نهي كرده، و به آنها سفارش مي كند قسم را ترك كنند. نويسنده در شأن نزول اين آيه داستان هي را بيان مي كند. خداوند متعال در ادامه بحث، در آيه 225 سوره بقره به دو نوع قسم اشاره مي كند: نوع اول، سوگند لغو است بدين معنا كه انسان در حالتي غير عادي، كه حال خودش را نمي فهمد قسم ياد كند، چنين قسمي اعتباري ندارد و طبق آيه شريفه 225 سوره بقره نبايد به آن اعتنا كرد. اما نوع دوم، قسم معتبر است كه در حال عادي و از روي اراده و اختيار به جا آورده مي شود كه عمل بر طبق آن لازم و تخلف از آن حرام است، مشروط بر اين كه آن چه براي آن قسم خورده شده كار حرامي نباشد. در ادامه نويسنده به سوگندهاي دروغ در قرآن پرداخته و مي نويسد، دو نمونه از سوگندهاي دروغ كه در قرآن آمده به شرح زير است: اول: خداوند متعال در آيه 77 سوره آل عمران آن دسته از يهوديان معاصر پيامبر(ص) كه از پذيرش اسلام استنكاف ورزيده، و اصرار بر لجاجت و كارشكني داشتند را اين گونه توصيف مي كند ، كساني كه پيمان الهي و سوگندهاي خود (به نام مقدس او) را به بهاي ناچيزي مي فروشند، آنها بهره اي در آخرت نخواهند داشت و خداوند در آخرت با آنها سخن نمي گويد و به آنان در قيامت نمي نگرد و آنها را از گناه پاك نمي سازد و عذاب دردناكي براي آنهاست. دوم: از جمله كساني كه به شهادت قرآن مجيد قسم دروغ ياد مي كنند منافقين هستند، در آيه 2 سوره منافقون آمده است، خداوند متعال منافقين را كه در پناه قسم هاي دروغ، خويش را مسلمان جلوه داده و به فريب مسلمين مي پرداختند، شديداً سرزنش كرده و در آيه چهارم سوره منافقون مي فرمايد: خداوند آنها را بكشد، چگونه از حق منحرف مي شوند؟!. اين تعبير در سراسر قرآن فقط دوبار به كار رفته است، يك بار در مورد منافقين دو چهره كه با قسم هاي دروغ مردم را از راه خدا منحرف مي كنند، و بار ديگر در سوره توبه در مورد مشركان از يهود. كه همين دو آيه براي ارائه تصويري روشن از قسم دروغ و مجازات هاي شديد آن در قرآن مجيد كفايت مي كند. سپس نويسنده به بررسي سوگند دروغ در روايات اسلامي پرداخته است. در روايتي از امام صادق خطاب، يكي از يارانش به نام سدير، قسم دروغ، گناه كبيره و قسم راست كراهت شديد دارد. «اي سدير، هر كسي به نام خدا قسم دروغ ياد كند، مرتكب گناه بزرگي شده و اگر قسم راست بخورد كار مكروهي به جا آورده است. در ادامه نويسنده: ذكر مي كند كه بنابراين بزرگن اين سفارش كرده اند كه مسلمانان حتي الامكان سوگند راست هم نخورند و خود به اين سفارش عمل كرده اند. حتي در مواردي كه ترك قسم راست زيان هاي مالي بزرگي به همراه داشته باشد. پس شايسته است انسان قسم راست را نيز ترك كند، هر چند متحمل ضرر و زيان مالي شود، كه خداوند آن را جبران خواهد كرد. همچنين نويسنده به اين موضوع مهم اشاره مي نمايد كه چرا سوگند حتي راست آن اين همه كراهت دارد اما خداوند متعال و پيامبر(ص) و حتي اميرالمؤمنين(ع) مكرّر قسم ياد كرده اند، و جواب مي دهد كه چنان چه موضوع سوگند، مسائل شخصي نباشد، بلكه براي مسايل تربيتي قسم ياد شود هيچ اشكا لي ندارد و سوگندهايي كه در قرآن مجيد و روايات حضرات معصومين(ع) آمده از اين قبيل است. بنابراين قسم هاي شخصي حتي اگر راست باشد مكروه بود، اما قسم هايي كه به منظور تربيت افراد جامعه ياد مي شود هيچ كراهتي ندارد و قسم هاي خداوند و ائمه(ع) از نوع دوم است. بعد از اين مبحث نويسنده به سئوال مهم ديگري نيز جواب مي دهد و آن اين كه وقتي خداوند به غير خود قسم ياد مي كند آيا ما هم مي توانيم به غير خدا سوگند بخوريم؟ در جواب به چند روايت اشاره مي نمايند كه در آنها ما را صريحاً از اين كار نهي مي كند، مثلاً امام جواد(ع) در جواب سئوال علي بن مهزيار در اين مورد مي فرمايد: «خداوند متعال به هر يك از مخلوقاتش كه مايل باشد قسم ياد مي كند اما براي مخلوقات پروردگار جز سوگند به ذات پاك خداوند جايز نيست. سپس نويسنده به ماهيت و محتواي سوگند اشاره مي كند و مي نويسد، سوگند ياد كننده در حقيقت مي خواهد بين (مقسم له) و (مقسم به) هماهنگي و نزديكي ايجاد كند و اهميت (مقسم له) را هم سطح ارزشي (مقسم به) معرفي كند. سوگند در واقع يك نوع برابري و هماهنگي و مربوط ساختن دو مطلب (مقسم به و مقسم له) با هم است، بنابراين، همواره به امور مقدس يا چيزهايي كه در نظر قسم خورنده مهم است قسم ياد مي كند، و هرگز به امور بي ارزش و بي اهميت قسم ياد نمي شود. و در يك جمله، قسم ايجاد يك رابطه ذهني بين امر مقدس يا مهم و كاري است كه براي آن قسم مي خوريم. در ادامه بحث نويسنده براي اين سئوال كه چرا خداوند قسم ياد مي كند؟ مگر خداوند نياز بر قسم خوردن دارد، دو فلسفه مهم بيان مي كند. اول اينكه، تمامي مسايل در يك سطح نيست، برخي مهم و برخي مهمتر است. همان گونه كه همه واجبات در يك حد و اندازه نيستند و درجات متفاوتي دارند. بنابراين يكي از فلسفه هاي سوگندهاي پروردگار، بيان درجه اهميت چيزي است كه براي آن قسم خورده است. دومين فلسفه قسم هاي خداوند، بيان اهميت و ارزش موجوداتي است كه به آنها سوگند ياد كرده است. قسم هاي قرآن از اين زاويه كليه علوم و دانش هاست، چرا كه سبب بسيج انديشه انسان هاي متفكر و انديشمند حول موضوعاتي مي شود كه خداوند به آنها قسم خورده است و از اين رهگذر رازهاي مهم، مطالب تازه، و دانش هاي جديد براي انسان كشف مي شود. خداوند متعال زماني به جاي انسان. خورشيد و ماه قسم خورد كه دانش بشر نسبت به شگفتي هاي آن ابتدايي بود و با اين سوگندها انسان را وادار به تفكر و انديشه پيرامون اين موجودات با عظمت كرد، تا دريچه جديدي از شگفتي ها به روي او باز شود. نويسنده به روش كتاب پرداخته و ذكر مي كند كه در اين كتاب از سوره هايي كه بيشترين قسم ها را در خود جاي داده شروع مي كنيم ، چرا كه تكرار و تعدد قسم ها نشانه اهميت چيزي است كه به آن سوگند ياد شده، و بايد آن چه اهميت بيشتري دارد را در بحث مقدم بداريم، كتاب فوق در شش فصل آورده شده است، در فصل اول قسم هاي يازده گانه، كه آيات اوليه سوره شمس است و يك مورد است. در فصل دوم به قسم هاي پنج گانه پرداخته شده كه چهار مورد است، در ادامه در فصل سوم به قسم هاي چهارگانه پرداخته شده كه چهار مورد مي باشد، در فصل چهارم به قسم هاي سه گانه كه ششم مورد و در فصل پنجم به قسم هاي دوگانه كه پنج مورد و در آخر در فصل ششم به قسم هاي يگانه پرداخته شده كه شانزده مورد است. در فصل اول ( قسم هاي يازدگانه ) كه شامل سوره شمس است، خداوند در اين سوره يازده قسم ياد كرده كه چهارتاي آن دو تا دو تا و سه مورد آن قسم يگانه و تنهاست. شامل قسم به خورشيد و تا بندگيش، قسم به آسمان و آن كس كه اين بناي رفيع با عظمت را بنا كرده است، قسم به زمين و خدايي كه آن را گسترانيده است، قسم به روح انسان و آن كس كه آن را آفريده است و همچنين، قسم به ماه هنگامي كه به دنبال خورشيد بيرون مي آيد، قسم به روز هنگامي كه پرتو آن صفحه زمين را روشن مي كند. و قسم به شب هنگامي كه تاريكي و ظلمتش تمام روي زمين را فرا مي گيرد. سپس نويسنده اشاره مي كند : قسم هاي يازدگانه به موجودات با عظمت، مقدمه اي بود براي بيان مطلبي بسيار مهم ، اين كه اگر انسان تزكيه نفس كند و رزائل اخلاقي را از وجودش شتشو دهد، رستگار خواهد شد و در يك جمله، رستگاري در گرو تهذيب نفس است، خداوند متعال براي بيان رابطه قسم به خورشيد و ماه و... . تزكيه نفس به بشر ميگويد: اي انسان، همه چيز را براي سعادت تو فراهم كردم، خورشيد و ماه و زمين و... را مسخر تو قرار دادم تا تو به تهذيب نفس و پاكسازي دل از هوا و هوس ها بپردازي و بدين وسيله خود را رستگار و سعادتمند نمايي. بنابراين ميان قسم هاي يازده گانه و تهذيب نفس ارتباط تنگاتنگي وجود دارد. نويسنده محترم در فصل بعد به سوگندهاي پنجگانه اشاره دارد ، در ابتدا سوگندهاي سوره طور را بيان مي كند و مي گويد كه سوگندهاي پنج گانه به كار رفته در اين سوره همه سر بسته و مبهم است گويا خداوند متعال اراده كرده مخاطبان قرآن بيشتر تفكر و انديشه نموده و از اين نعمت بديل الهي استفاده بيشتري ببرند. سوگند به كوه طور، به كتابي كه نوشته شده در صفحه اي گسترده و سوگند به بيت المعمور و سقف برافراشته و درياي مملو و برافروخته كه عذاب پروردگارت واقع مي شود و چيزي از آن مانع نخواهد بود. در ادامه به سوگندهاي سوره مرسلات اشاره مي كند، در اين سوره خداوند به پنج چيز مهم سوگند خورده و موضوع اين سوگندها نيز داراي ابهام و پيچيدگي است. نويسنده سپس به سوره نازعات توجه مي كنند، سوگندهاي اين سوره نيز سر بسته و اسرار آميز هستند و در آخر به سوگندهاي سوره فجر مي پردازد. در تمامي اين سوره ها مقسم به (چيزي كه خداوند براي آن قسم ياد كرده) يك چيز است و آن واقعيت عذاب و كيفرهاي الهيست. البته سوره فجر سخن از مجازات هاي پروردگار در اين جهان و ديگر سوره ها پيرامون حقانيت و واقعيت عذاب ها و مجازاتهاي الهي در جهان آخرت سخن مي گويد. از مجموع قسم هاي فوق پيام هايي به دست مي آيد كه مي توان به برخي از آن ها اشاره كرد. پيام نخست اين قسم ها قدرت مطلقه و سيطره كامله حضرت حق بر تمام جهان هستي و همه امور از جمله زنده كردن مردگان است. به عبارت ديگر، يادآوري قدرت خداوند بر همه چيز از جمله معاد است. همچنين داراي پيام تربيتي هستند مثل قسم هاي سوره فجر، چرا كه تربيت آن هم تربيت انسان، مخصوصاً اگر هدف تربيت جامعه انساني باشد، اهميت فوق العاده اي دارد. در فصل بعد نويسنده پيرامون سوگندهاي چهارگانه بحث مي كند، سوره ذاريات، سوره انشقاق، سوره بروج و سوره بلد از سوره هايي هستند كه اين گونه قسم ها در آن ها آورده شده است. در سوره انشقاق بر خلاف سوره هاي قبلي، قسم هاي آن در ضمن آيات شانزدهم تا نوزدهم مطرح شده اند. قسم هاي اين سوره بر خلاف سوره قبل روشن و شفاف است، اما روشن بودن آن مانع دقت و تأمل پيرامون سوگندهاي مذكور نيست، اين قسم ها مربوط به برخي از مسايل مهم زندگي است كه بر اثر عادت كردن به آن تصور مي شود اهميت چنداني ندارد، در حالي كه چنين تصوري باطل و بي اساس است، سوره انشقاق پيرامون هفت موضوع سخن مي گويد: در ابتدا از نشانه ها و علائم قيامت شروع مي كند، متلاشي شدن كرات آسماني و گسترده شدن زمين و آن چه در آستانه قيامت رخ مي دهد،در مرحله بعد زنده شدن مردگان سپس متذكر اين نكته مي شود كه انسان از نقطه عدم شروع به حركت كرده و به سوي خداوند سير مي كند و در اين مسير با مشكلات زيادي روبروست ولي در آخر خداوند را با ديد بصيرت خويش (نه چشم سر) خواهد ديد و ملاقات خواهد كرد. در مرحله بعد، سرنوشت انسان ها را پس از حشر و ملاقات آثار عظمت پروردگار بيان مي كند و موضوع ديگر مورد بحث در اين سوره قسم هاي پنج گانه است و در آخرين مرحله كه موضوع تهديد مخالفان و كفار است، يك استثنا مطرح مي كند و تمام درها را به روي كفار نمي بنددد و راهي براي بازگشت و نجات قرار مي دهد، چرا كه او رحمان و رحيم است و اين كار مقتضاي رحمانيت و رحيميت اوست. نويسنده در ادامه به تفسير قسم هاي فوق در سوره بروج و سوره تين مي پردازد. در تفسير سوگندهاي سوره تين سه نظريه را بيان مي كند، اول اين كه قسم هاي چهارگانه (و التين و الزيتون، و طور سنين و هذا البلد الأمين) اشاره به چهار منطقه از مناطقي است كه خاستگاه وحي الهي بوده است. اما در نظريه دوم سوگند چهارگانه به چهار پيامبر بزرگ اشاره دارد. حضرت آدم، نوح، موسي و محمد(ص). در نظريه سوم منظور از تين همان ميوه معروف يعني انجير و مراد از زيتون همان دانه هاي روغني پرخاصيت است و طور و بلد امين هم همان كره طور و شهر مكه است، به عبارت ديگر طبق اين تفسير خداوند متعال به دو ماده غذايي جسم و دو ماده غذايي روح بشر قسم ياد كرده است. در فصل بعد نويسنده به سوگندهاي سه گانه مي پردازد و بيان مي دارد كه قسم هاي فوق در شش سوره از سوره هاي قرآن آمده است، سوره هاي بلد، صافات، مدثر، تكوير، ليل و العاديات. در سوره بلد خداوند ابتدا به شهر مكه سوگند ياد مي كند، سپس به پدر و فرزند (يا حضرت ابراهيم و حضرت اسماعيل و يا تمام پدران و فرزندان منظور است) خداوند به نوع انسان قسم ياد مي كند چرا كه خداوند پس از آفريبنش انسان به خود آفرين گفت، نزديك ترين موجود به انسان خود اوست، چرا انسان در اسرار وجودي خويش فكر نمي كند؟ در هر مرحله اي از زندگي انسان، درسهاي مهمي پنهان است كه با تفكر و انديشه قابل فراگيري است. خداوند به هدفي از اين سوگندهاي سه گانه داشته اند، فلسفه رنج ها و بلاها و مشكلات چيست كه نوع بشر با آن گلاويز است؟ بيدار كردن انسان از خواب غفلت، تقويت روح و جسم انسان، مشكلات خود ساخته، نتيجه گناهان، بازگشت به سوي خدا و در آخر بالايا براي آزمايش و همچنين مي توان گفت كه برخي از مشكلات در ظاهر مشكل و بلاد در حقيقت نعمت و رحمت است كه به واسطه كوتاهي فكر آن را نعمت ندانسته بلكه نقست مي شماريم. در ادامه اين فصل نويسنده به سوگندهاي سوره صافات مي پردازد. نويسنده در اينجا براي سوگندهاي سه گانه در اين سوره تفاسير سه گانه اي را ذكر كرده است، بر طبق تفسير اول كه غالب مفسران هم بدان معتقدند، خداوند متعال به سه گروه مختلف از فرشتگان سوگند خورده ، گروه اول فرشتگاني كه صف كشيده و آماده انجام فرامين الهي هستند البته خداوند فرشتگان را وسيله اي براي انجام كارها قرار داده تا عظمت خود را به ما بفهماند. گروه دوم، فرشتگان بازدارنده، به عبارت ديگر فرشتگاني كه محافظ و مراقب انسان ها محسوب مي شوند و در آخر گروه سوم فرشتگاني كه حاملان وحي الهي هستند. اما در تفاسير بعدي، به ترتيب معتقدين به نظريه دوم سوگندهاي سه گانه را به رزمندگان اسلام و گروهي ديگر از مفسران در نظريه سوم به علما و دانشمندان تفسير نموده اند. در ادامه به سوره مدثر مي پردازد، سوره مدثر نيز از جمله سوره هايي است كه داراي سوگندهاي سه گانه بوده كه در آيات 32 تا 37 بدان اشاره شده است. سوگندهاي اين سوره مباركه قسم به ماه، قسم به شب، و قسم به روشنايي صبح است، خداوند متعال در اين سه قسم در حقيقت بر نظام نور و ظلمت تكيه كرده است، ماه نمادي از نور است، همان گونه كه سپيده صبح نيز نويد بخش نور مي باشد. هر شب نمادي از ظلمت و تاريكي است. چرا كه اگر ظلمت نباشد، نور قابل استفاده نخواهد بود. كه در ادامه به اين نتيجه رسيديم كه هر كدام از نور و ظلمت خود نعمتي از نعمات باري تعالي هستند و چنان چه نباشد بشر قادر به ادامه زندگي نخواد بود. در ادامه مباحث نويسنده به سوگندهاي سوره هاي تكوير دليل مي پردازد و در آخر نيز سوگندهاي سه گانه در سوره والعاديات را متذكر مي گردد. اما در ادامه مباحث به بحث مربوط به سوگندهاي دوگانه اشاره مي كند كه اين سوگندها در سوره هاي قلم (قسم به قلم، قسم به مايسطرون) حاقه (سوگند به آن چه مي بينيد و آن چه نمي بينيد) قيامت (قسم به روز قيامت، قسم به وجدان بيدار) طلاق (سوگند به اسمان و كوبنده شب (ستارگان درخشان)) و در آخر ضحي (سوگند به روز و سوگند به شب) در آخرين فصل نويسنده محترم به سوگندهاي يگانه مي پردازد، سوگندهاي يگانه قرآن بيشترين عدد را به خود اختصاص داده و خداوند در اين فصل به نُه موضوع قسم خورده است، در سوره نحل در دو مورد به خودش با نام «الله» قسم ياد كرده ، در پنج مورد سوگند به «ربّ» ياد كرده. در يك مورد نيز به جان پيامبر(ص) قسم خورده و به همين منوال در مورد كتاب مبين (كه همان قرآن است) عصر، نجم، مواقع النجوم، آسمان هر كدام يك مورد قسم ياد كرده است. و در آخر كلام سه مورد قسم به قرآن كريم ياد كرده ، كه مجموع شانزده سوگند يگانه وجود دارد. بنابراين نويسنده در فصل ششم و آخر كتاب به سوگندهاي يگانه پرداخته اند كه در سوره هاي نحل (دو مورد الله)، نساء (سوگند به رب)، حجر (سوگند به پروردگارت)، مريم (سوگند به پروردگارت)، ذاريات (سوگند به پروردگار آسمان و زمين)، معارج (سوگند به پروردگار مشرق ها و مغرب ها)، حجر (سوگند به جان تو (پيامبر))، همچنين در سوره هاي يس، ص، ق و دخان (سوگند به قرآن كريم)، عصر (سوگند به عصر)، نجم و واقعه (سوگند به ستاره) و در آخر ذاريات (قسم به آسمان) را شامل مي شود.
سبد خرید این کتاب فعلاً فعال نیست
سعی می کنیم این کتاب رو در اسرع وقت موجود کنیم
از این که با شکیبایی همراه ما هستید از شما متشکریم