مجموعه گل ـ خاطره هایی از شهید غلامرضا سالار
چاپخانه :شریعت
مولف (پدیدآور) :دانشگر الهام
تنظیم کننده (گردآورنده) :کنگره بزرگداشت سرداران و سه هزار شهید استان سمنان
داشتيم خودمان را براي عمليات آماده مي كرديم. بعد از اين كه يك ديگر را در آغوش گرفتيم، از هم خداحافظي كرديم. به صف شديم و از زير قرآن ردمان كردند. رضا از همه خوشحال تر به نظر مي رسيد. دليلش را نمي دانستم. در حالي كه ذكر يا حسين بر لب داشتيم، در قايق ها سوار شديم. آماده حركت بوديم كه دشمن از ترس احتمال عمليات، منطقه را زير آتش گرفت. چند خمپاره خورد نزديك قايق ها و همه پرت شديم توي آب. عده اي مجروح شدند و عده اي هم شهيد. من از شدت جراحت بيهوش شدم. بعد از به هوش آمدن در بيمارستان متوجه شدم رضا شهيد شده ... كتاب مجموعه گل خاطره ها و دست نوشته هايي از شهيد علامرضا سالار مي باشد كه از زمان تولد تا لحظه شهادت را در بر مي گيرد. كسي كه هواي رفتن دارد ماندن براي او شكنجه است. دردي كه تا مغز استخوان اثر كند مانند پرنده اي آزاد است كه در قفس گرفتار شده پرنده اي كه مي خواهد در هواي آزاد اوج بگيرد اما محكوم به ماندن در قفس شده است. از دست نوشته هاي شهيد غلامرضا سالار
سبد خرید این کتاب فعلاً فعال نیست
سعی می کنیم این کتاب رو در اسرع وقت موجود کنیم
از این که با شکیبایی همراه ما هستید از شما متشکریم