خرید انواع کتاب قرآن و مفاتیح الجنان با بالاترین تخفیف + طراحی یادبود رایگان حتماً ببینید

ادبیات فارسی

ادیان و مذاهب

اصول دین و اعتقادات

اهل بیت (ع)

سبک زندگی

قرآن

کودک و نوجوان

علوم و فنون

حوزه علمیه

احادیث | ادعیه | زیارت



قیمت پشت جلد: 1100000 ریال
قیمت برای شما: 935,000 ریال 15 درصد تخفیف
تاریخ بروزرسانی: پنج شنبه 19 آبان 1401

توضیحات

کتاب "امدادگر کجایی؟" خاطرات آقای علی عچرش از امدادگران داوطلب هلال احمر در دوران جنگ است که سرکار خانم معصومه رامهرمزی تحقیق و نگارش آن را بر عهده داشته است.

علی عچرش کیست؟

علی عچرش متولد یکم فروردین سال 1336 در آبادان است. او در کنار پدری رشد کرد که به مردم داری و مهمان نوازی شهرت داشت. علی از عنفوان جوانی، یاری رسانی به دیگران را سر لوجهه زندگی خود قرار داد.

عچرش بعد از پیروزی انقلاب به صف امدادگران هلال احمر پیوست. با آغاز جنگ به خرمشهر رفت و به امداد و انتقال مجروحان پرداخت. در کنار مسجد جامع زخمی شد، پس از مجروحیت فعالیت های خود را در بندر ماهشهر ادامه داد.

عچرش در هشت سال دفاع مقدس، ضمن امدادگری در عملیات های جبهه جنوب، مسئولیت های متعددی بر عهده داشت. مدیریت ستاد امداد و درمان، جمعیت هلال احمر، همکاری با بنیاد امور مهاجرین و انجمیت حمایت از زندانیان، اعزام به سفر خج واجب و یاری رسانی به حجاج سالمند بیمار و مسئولیت ستاد پشتیبانی جنگ در بندر ماهشهر از افتخارات این امداد گر آبادانی است.

در پشت جلد کتاب امدادگر کجایی میخوانیم:

بعد از چند روز، صدای تیر کلاشینکف را تشخیص می دادم. نیروهای خودمان، ژ3 داشتند و عراقی ها کلاش. به عراقی ها نزدیک تر بودم. اگر در همان نهر می ماندم، به احتمال زیاد اسیر می شدم.

اگر هم از نهر بیرون می رفتم وسبه ای برای دفاع از خود نداشتم. دلم نمی خواست اسیر بشوم، برای من مرگ بهتر از اسارت بود. خودم را از نهر بیرون کشیدم و به سمت عقب دویدم. تیر بود که به طرفم شلیک می شد.

فقط می دویدم. برای نجات جانم چند برابر سرعت معمولی دویدم. صدای یکی از نیروهای ایرانی را شنیدم: بپر. به طرف صدا شیرجه زدم. خیس عرق بودم. بعد از پریدن در سنگر نفس عمیقی کشیدم و گفتم: نامردا! کجا رفتین؟ می خواین عقب بکشین یه خبری بدین. شما به امدادگر احتیاج ندارین که من رو جا گذاشتین.

گزیده ای از کتاب امدادگر کجایی؟

قبل از انقلاب دوسه بار همراه اسحاق و قدرت رئیسی و غلام به ماهشهر رفتم. با موتورگازی نودوپنج کیلومتر را می راندیم و در جاده باریک و خطرناک ماهشهر سر به سر هم می گذاشتيم.

پدر قدرت، ماهشهری بود و بعضی از فامیل های آنها در «معشور کهنه» زندگی می کردند. ماهشهر قدیم که محلی ها به آن معشور کهنه میگفتند، بخش بومی و قدیمی بندر ماهشهر بود. شرکت های پتروشیمی ماهشهر، منازل سازمانی در نزدیکی معشور ساختند و خانواده های مهاجر و غیر بومی در آن منطقه ساکن شدند.

این بخش از شهر به «ماهشهر صنعتی یا ماهشهر نو» معروف شد. دو بخش سنتی و صنعتی، زمین تا آسمان با هم تفاوت داشتند. تقريبا الگويي مثل مناطق شهری و شرکتی آبادان را در بندر ماهشهر پیاده کردند. بین دو بخش، فاصله طبقاتی و فرهنگی زیادی وجود داشت.

بندر صنعتی ماهشهر با فعالیت شرکت پتروشیمی و شرکت شیمیایی رازی یا همان شرکت ایران این رونق گرفت. این شرکت ها به جز نیروهای متخصص ژاپنی، تعداد کمی کارمند ایرانی مستقر در بندر ماهشهر داشتند؛ ولی بیشتر کارکنان آنها هر روز از آبادان به ماهشهر میرفتند.

قبل از انقلاب هر روز صبح بیست سی تا اتوبوس، کارکنان پتروشیمی و شرکت ایران این را از آبادان به ماهشهر می بردند و شب برمی گرداندند.

صفحه 153 کتاب امدادگر کجایی؟

پیشنهاد ما: کتاب سقیفه علامه عسکری

ارسال به سراسر ایران
تضمین رضایت

موارد بیشتر arrow down icon
سوالی داری بپرس