کتاب رفاقت ناجور
مولف (پدیدآور) :امیرحسین شاپور زاده
نوجوانان با پا گذاشتن در این برهه سنی با مشکلاتی روبه رو می شوند. حالا چه کسی قرار است راهنمای این نوجوانان باشد؟ چه کسی باید پیشگیری بهتر از درمان را برای نوجوانان انجام دهد؟ چه کسی به او بفهماند که به چه افرادی رفاقت کند، از چه محیط هایی دوری کند و چگونه زمانش را مدیریت کند و برای چه زندگی کند؟
کتاب "رفاقت ناجور" به قلم امیر حسین شاپورزاده اثری است در باب وابستگی عاطفی نوجوانان به رفیق هم جنس و همچنین چیستی، چرایی و چگونگی درمان برای نوجوان گرفتار که توسط انتشارات معارف به چاپ رسیده است.
معرفی کتاب رفاقت ناجور:
کار از آنجایی شروع شد که گفتیم، زمین و زمان را اگر همین گونه رها کنیم جوانان و نوجوانان ما را می بلعد! گوشی همراه با اپلیکیشن های مختلفش مثل اینستاگرام از یک طرف، فیلم و سریال هایی که به راحتی در دسترس همه هستند و مبلغ واقعی تمدن پوشالی غرب اند.
از یک طرف، صنعت مد و پوشاک جامعه مان که کارش فقط افزایش روز به روز گرایش جنسی در محصولاتش است از یک طرف، تربیت فرزندانی که تنها چیزی که نمی دانند همین است که باید در مقابل شیاطین درونی و بیرونی توانمند و قوی شوند از یک طرف، مدارسی با رسالت تربیت که متأسفانه تنها کاری که از آنها نمی بینیم تربیت است.
از یک طرف و از طرفی هم عرصه خالی این جهاد تربیتی و مساجدی که پر است از خالی و هرکسی را که می بینی از وقتی که دیگر کاری در زندگی نداشته پا بدان جا گذاشته و زمام امور را به دست گرفته است.
زمان جنگ که می شد، چه در عراق چه در سوریه، وقتی که دشمن را میدیدیم، رگ گردنمان ورم می کرد، خودمان را به آب و آتش می زدیم که برویم در توسل و توکل چیزی کم نمیگذاشتیم و شبانه روز به آن فکر می کردیم.
جنگ است دیگر. اگر تشی، تک تک مان را می کشند.
حالا برایت بگویم؟ به قول شهید عبدالله رحیمی، جنگ فعلی ما جنگ نرمی است که مثل خمپاره شصت عمل میکند؛ بدون صدا بر دلت می نشیند و از مسجد و محراب جدایت میکند.
مقدمه کتاب رفاقت ناجور
در پشت جلد کتاب رفاقت ناجور می خوانیم:
حالا دیگه جواب تلفنامو که نمی ده هیچ! یه جواب پیامک خشک و خالی هم نمی فرسته. داره بی محلی میکنه! به خودت میگی چرا نمی فهمه دوسش دارم که با ناراحتیش ناراحت می شم.
هر دفعه که می بینیش از قصد خشک برخورد می کنه، حتی خشک تر از یه رفیق معمولی! حالا دیگه حوصله هیچ کسی رو نداری... دنبال یه جای خلوتی، که تنهایی بشینی هق هق گریه کنی...
حالا دیگه چیزی حالت رو خوب نمیکنه! چرا یه چیز هست... پیاده روی شبونه! هندزفری بزنی به گوشات سیگاری هم بدستت!
میخوای حال بدت رو خوب کنی...