کتاب کاخ - علی حمیدی
عملیات های سری بیشماری برای ازبینبردن دشمنان این سرزمین صورت گرفته است، کتاب "کاخ" به قلم علی عمیدی ماجرای یکی از همین عملیات های سری را با روایتگری سردار علی سرلک بیان میکند.
کتاب کاخ - به روایت سردار سرلک:
معرفی کتاب کاخ:
سپاه پاسداران در کنار مأموریتهایی که در جبهههای جنوب داشت. به استناد اتاق عملیات ستاد کل قوا، تصمیم میگیرد ابتکار عمل نشان دهد و با چهار مأموریت وارد خاک عراق شود مأموریت اول کمک تدارکاتی به مردم کردستان عراق که مخالف صدام بودند و صدام بهشدت آنها را سرکوب میکرد؛
مأموریت دوم در بحث بهداشت و درمان بود؛ مأموریت سوم پرداختن به مباحث فرهنگی و گسترش اهداف انقلاب اسلامی و آخرین مأموریت که مهمترین فعالیت سیاه محسوب میشد سازماندهی یک جبهه واحد کُرد در مقابل رژیم بعث و صدام بود.
سپاه پاسداران با یک برنامهریزی دقیق با مسئولان احزاب عراق توافق کرد تا علاوه بر اهداف مهم، خودش با درگیرکردن بعضی یگانهای ارتش عراق در غرب، فشار را از جبهه جنوب کم کند در این راستا دو قرارگاه شکل گرفت که قرارگاه حمزه در آذربایجان غربی، کردستان کرمانشاه و ایلام پدافند داخلی انجام میداد و قرارگاه رمضان با یگانهای مختلفی در برد کوتاه در داخل خاک عراق دست به عملیات میزد که از جمله مهمترین آنها عملیات نصر و فتح بودند.
ترکیب مأموریت این دو، قرارگاه تشکیل واحدی بود به نام تیپ ۶۶ هوابرد سپاه که مضاف بر این دودسته کارهای، دیگری از جمله مشارکت در عملیات ضد هواپیماربایی داشت.
نیروهای این تیپ طبق فراخوانی جذب شدند و سه گردان شکل گرفت که ما در خدمت نیروهای گردان مالک یا شهادت بودیم آموزشها در چهار محور کویر و مناطق بیابانی جنگل و مناطق پوشیده، کوهستان و مناطق برفگیر و باتلاق و مناطق رودخانهای با بالاترین کیفیت ارائه شد. اهداف اولیه این مأموریتها نظامی بود و زیر نظر مستقیم شخص محسن رضایی انجام میشد.
سردار سرلک - pdf کتاب کاخ:
برشی از کتاب کاخ:
نماز صبح را که خواندیم، با فرمانده دستهها جلسهای میگذارم و بعد به نادر میگویم که پیش از حرکت گردان را جمع کند تا چندجملهای حرف بزنم. بچهها دیشب را خوب خوابیدهاند و با نانهایی که کژال خانم پخته، بود صبحانهشان را هم خوردهاند. حالا کوله و لباس و کفشهایشان را مرتب پوشیدهاند و روی زمین مینشینند.
بدون مقدمه بلند میگویم: «بچهها دیدید که دیروز تدارکاتچی ها رو گرفتن. شوخی با کسی ندارن. تا اینجا اومديم و من باید حتماً عمليات رو انجام بدم. ولی با شرایطی که پیش اومده احتمال اینکه اسیر یا شهید بدیم، خیلی زیاده از اینجا که حرکت کنیم دیگه معلوم نیست چی پیش بیاد اگه کسی نمیتونه یا همین جا بمونه، یا اگه بریم جلوتر، دیگه امکان برگشت نیست...»
همینطور تندتند حرف میزنم که هادی از بین جمع بلند میشود و بلندتر از من میگوید: «حاج علی! فکر کردی ترسیدیم و جا میزنیم؟ فکر کردی ما کوفی و از کوفی بدتریم؟ فکر کردی اگر عاشورا بودیم تاول پا و گرسنگی و تشنگی رو بهونه میکردیم و امام حسین رو تنها میذاشتیم؟ نه، حاجی اشتباه میکنی! اگه اومدیم تا تهش هستیم.»
طوری با تمام دلش حرف میزند که باور میکنم هرکدام از این بچهها اگر کربلا بودند، امام حسین را تنها نمیگذاشتند. اشک و حرف های هادی گردان را به گریه میاندازد.
وقتی کتاب را می خواندم انگار در یک فیلم سینمایی اکشن قرار داشتم واقعا جذاب بود
فوق العاده هست واقعا اینجا بیشترین تخفیف این کتاب وجود داره
سلام،روایت واقعی کتاب کاخ ، از عملیات های سری برون مرزی جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس در حوزه جنگ های نامنظم و چریکی و پارتیزانی، شاید هم در تاریخ جنگ های ویژه و نامنظم معاصر دنیا و منطقه به نوع خودش خاص همانند ندارد، که توسط نیروهای تیپ۶۶ ویژه هوابرد سپاه در عمق ۵۵۰کیلومتری خاک دشمن در شهر سرسنگ عراق،با کار اطلاعاتی و شناسایی دقیق،طراحی بسیار هوشمندانه،نیروهای آموزش دیده با مهارتهای و تخصص نظامی تاکتیکی، تکنیکی ، آمادگی جسمانی ،اعتماد بنفس روحیه بالایی روانی، زندگی در شرایط سخت جغرافیایی در بهمن ماه زمستان سال۶۶ در روز روشن ساعت۱۶٫۱۵ اهداف مورد نظر منهدم و تعداد زیادی از دشمن مجروح یا به هلاکت رسیدن.رزمندگان تیپ ۶۶ ویژه هوابرد سپاه با توکل به خداوند و توسل به مولای خود اباعبدالله الحسین علیهالسلام با شجاعت،دلیری،ولایت پذیری ،این ماموریت غیر ممکن را بدون هیچ تلفاتی با موفقیت انجام دادن و به سلامت به میهن عزیزمان بازگشتن ،ضمن تشکر از روایت استاد عزیزم برادر سرلک و نویسندگی برادر علی حمیدی ،بسیار زیبا خوب در قالب رومان داستانی و روان که قابل استفاده تمام اقشار جامعه باشد به رشته تحریر در آمده. ما تمام توان و تلاش خود را در به تحریر کشیدن و ضبط و ثبت قسمتی های از ماجرای عملیات و سختهای آموزش قبل از عملیات،حرکت به سمت مسیرهای رسیدن به اهداف در عمق خاک دشمن با تهدیدات امنیتی و اطلاعاتی و نظامی.و جغرافیایی کوهستانی با ویژگیهای مسیرهای صعبالعبور،آب هوای متغیر ،باران ،برف، کولاک ،سرما، رودخانه های فصلی و دایمی با مشکلات خودش، و دشمن و احزاب مخالف ایران که هر لحظه احتمال درگیری و محاصره و اسیری و مجروح و شهادت وجود داشت. ماموریت که برای ما یک درصد راه بازگشت نداشت،عدم ارتباط و دوری خانواده به مدت نزدیک ۴ماه ،تشنگی،گرسنگی،بی خوابی های طولانی،خستگی عدم یاری پاها و بدن، فکری جسمانی،تاول پاها ،خیلی مشکلات و سختیها وخوشیهای که قلم در نوشتن آن کم میآورده ........آنهم با پای پیاده با وسایل و تجهیزات کامل، فقط هر چند نفری یک قاطر در اقلیم کردستان عراق. بخشی از اتفاقات در مسیر رفت و عملیات و برگشت در ماموریت بسیار حیاتی و با ارزش بوده است. از ملت عزیز ایران با تمام سلایق در خواست دارم ،حتما کتاب کاخ را مطالعه نمایید.تا از بخشی کوچکی از رشادتهای رزمندگان و فرزندان خودشان در هشت سال دفاع مقدس در جنگهای نامنظم وچریکی تیپ ۶۶ ویژه هوابرد نیروی زمینی سپاه آشنا شده و روایت گر این حماسه ها غرور آفرین برای نسل های امروز و فردا باشند.آخر کلام یاد کنیم از مرد بزرگ و قهرمان ملی هم فرمانده و تربیت و آموزش دهنده ما، شهید سردار محمد ناظری .خداوند عاقبت همه را به خیر کند،البته با شهادت باشد خیلی بهتر است. یکی از رزمندگان حاضر در عملیات فوق ، ناصر سلامت ،
سلام،روایت واقعی کتاب کاخ ، از عملیات های سری برون مرزی جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس در حوزه جنگ های نامنظم و چریکی و پارتیزانی بوده، شاید هم در تاریخ جنگ های ویژه و نامنظم معاصر دنیا و منطقه به نوع خودش خاص همانند ندارد، که توسط نیروهای تیپ۶۶ ویژه هوابرد سپاه در عمق ۵۵۰کیلومتری خاک دشمن در شهر سرسنگ عراق،با کار اطلاعاتی و شناسایی دقیق،طراحی بسیار پیچیده و هوشمندانه،نیروهای آموزش دیده با مهارتهای و تخصص نظامی تاکتیکی، تکنیکی ، آمادگی جسمانی ،اعتماد بنفس روحیه بالایی روانی، زندگی در شرایط سخت جغرافیایی در اسفند ماه زمستان سال۶۶ در روز روشن ساعت۱۶٫۱۵ اهداف مورد نظر منهدم و تعداد زیادی از دشمن مجروح یا به هلاکت رسیدن.رزمندگان تیپ ۶۶ ویژه هوابرد سپاه با توکل به خداوند و توسل به مولای خود اباعبدالله الحسین علیهالسلام با شجاعت،دلیری،ولایت پذیری ،این ماموریت غیر ممکن را بدون هیچ تلفاتی با موفقیت انجام دادن و به سلامت به میهن عزیزمان بازگشتن ،ضمن تشکر از روایتگر فرمانده و استاد عزیزم برادر سرلک و نویسندگی برادر علی حمیدی ،بسیار زیبا خوب در قالب رومان داستانی و روان که قابل استفاده تمام اقشار جامعه باشد به رشته تحریر در آمده. ما تمام توان و تلاش خود را در به تحریر کشیدن و ضبط و ثبت قسمتی های از ماجرای عملیات و سختهای آموزش قبل از عملیات،حرکت به سمت مسیرهای رسیدن به اهداف در عمق خاک دشمن با تهدیدات امنیتی و اطلاعاتی و نظامی.و جغرافیایی کوهستانی با ویژگیهای مسیرهای صعبالعبور،آب هوای متغیر ،باران ،برف، کولاک ،سرما، رودخانه های فصلی و دایمی با مشکلات خودش، و دشمن و احزاب مخالف ایران که هر لحظه احتمال درگیری و محاصره و اسیری و مجروح و شهادت وجود داشت. ماموریت که برای ما یک درصد راه بازگشت نداشت،عدم ارتباط و دوری خانواده به مدت نزدیک ۴ماه ،تشنگی،گرسنگی،بی خوابی های طولانی،خستگی عدم یاری پاها و بدن، فکری جسمانی،تاول پاها ،خیلی مشکلات و سختیها وخوشیهای که قلم در نوشتن آن کم میآورده ........آنهم با پای پیاده با وسایل و تجهیزات کامل، فقط هر چند نفری یک قاطر در اقلیم کردستان عراق. بخشی از اتفاقات در مسیر رفت و عملیات و برگشت در ماموریت بسیار حیاتی و با ارزش بوده است. از ملت عزیز ایران با تمام سلایق در خواست دارم ،حتما کتاب کاخ را مطالعه نمایید.تا از بخشی کوچکی از رشادتهای رزمندگان و فرزندان خودشان در هشت سال دفاع مقدس در جنگهای نامنظم وچریکی تیپ ۶۶ ویژه هوابرد نیروی زمینی سپاه آشنا شده و روایت گر این حماسه ها غرور آفرین برای نسل های امروز و فردا باشند.آخر کلام یاد کنیم از مرد بزرگ و قهرمان ملی هم فرمانده و تربیت و آموزش دهنده ما، شهید سردار محمد ناظری .خداوند عاقبت همه را به خیر کند،البته با شهادت باشد خیلی بهتر است. یکی از رزمندگان حاضر در عملیات فوق ، ناصر سلامت ،
این کتاب عالیه از دستش ندین تا حالا به هیچ عنوان نشنیده بودمش