اطلاعیه: سفارشات ثبت شده از تاریخ 24 اسفند، از تاریخ 16 فروردین 1404 پیگیری و پردازش خواهند شد. حتماً ببینید

ادبیات فارسی

ادیان و مذاهب

اصول دین و اعتقادات

اهل بیت (ع)

سبک زندگی

قرآن

کودک و نوجوان

علوم و فنون

حوزه علمیه

احادیث | ادعیه | زیارت


کتاب گدار - اثر حامد عسکری

مولف (پدیدآور) :

حامد عسکری


قیمت پشت جلد: 1200000 ریال
قیمت برای شما: 1,104,000 ریال 8 درصد تخفیف
تاریخ بروزرسانی: دوشنبه 10 ارديبهشت 1403

توضیحات

اگر برای کودکان امروزی تعریف کنیم که در زمان های قدیم دنیا بدون کامپیوتر، گوشی، تلویزیون و ... در حال گردش بوده و مردم در همان روز ها هم در خوشی زندگی می کردند. شاید تصور آن روزها برایش غیرممکن باشد. اصلا مگر روزگار بدون اینترنت امکان دارد؟

کتاب "گدار" به قلم حامد عسکری کتابی است پیرامون دهه شصتیا، کتابی که شاید جذاب ترین خاطرات را برای متولدین آن سال ها تداعی کند.

معرفی کتاب گدار - حامد عسکری:

این کلمه ها نه زندگی نامۂ من اند که اسمش را بگذارم اتوبیوگرافی (زندگی نامۂ خودنوشت)، نہ دفتر خاطرات، اسمش را نمی دانم چه بگذارم! با این گرانی کاغذ و وضع چاپ و بدقولی چاپخانه ها متعجبم از نشری بہ اسم مهرستان که حاضر شده است این ها را چاپ کند؛

البتہ خوشحال هم هستم. شاید فکر کرده جالب است و اگر مردم بخوانند، سرگرم می شوند. در این کتاب قرار نیست هی بگویید «آخی...!»، هی قرار نیست بخندید و هیتر قرار نیست با یافتن خاطره های کودکی و نوجوانیتان بگویید: «من کجا بودم و شما کجا!» اینها را نوشتم که اگر روزی کسی خواست بفهمد روزگاریک دهه شصتی، یعنی دوران قبل از اینترنت و بعد از اینترنت، دوران قبل از پیتزا و بعد از پیتزا و دوران قبل از کامپیوتر و بعد از کامپیوتر چه رنگی و چه شکلی بوده است، بتواند درک کند. 

این کتیبہ بخشی از پریشانی ها و دل مشغولی های کودکی و نوجوانی من است: بخشی اش را در اینستاگرام منتشر کرده بودم و بخشی اش را نہ. خب، البتہ بہ کار جهان اعتماد نیست!

فضای مجازی اسمش رویش است. ممکن است روزی جناب زاکربرگ رگ بی عاری اش باد کند و دیگر با اینستاگرام حال نکند و دکان را تختہ کند و کی بود کی بود، من نبودم. نہ شاهی آمده است و نه شاهی رفتہ و خب معلوم نیست در این صورت، تکلیف نوشته های خلق الله چه میشود؟

از همین باب، نوشته ها را بہ قول ادیبان تنقیح کردم (پیراستم) و بخشی از آن را حذف و برخی شان را بازنویسی کردم و بسیاری اش را هم برای همین کتاب تولید کردم و نوشتم. حال، بہ بندکشیده و شستہ رفتہ پیش روی شماست.

گزیده ای از کتاب گدار به قلم حامد عسکری:

یکی اش را پدربزرگ خدابیامرزم از مکہ آورده بود و داده بود به مادربزرگم کہ بگذارد در جهاز مادرم. جعبۂ فلزی براقی داشت که رویش عکس شیر نشسته ای بود. روغن دانی داشت و فرچہ ای. این ماشین برای من حکم موجودی را داشت از سیاره ای دیگر. بسان تولہ دایناسوری بود کہ المسش برابر بود با بیدارشدنش و گازگرفتنم.

هنوز مدرسه نمی رفتم. آب گرم کنمان نفتی بود و یک ساعتی طول می کشید آب گرم شود. ظهرهای جمعہ رادیو «انجز انجز انجز وعده» می خواند که پدرم صدایم میکرد و سطلی را برمی گرداند. من رویش با حداقل لباس می نشستم و تنگی دور گردنم بستہ و شریدن تولہ دایناسور روی سرم آغاز می شد.

خنکای آلیاژ زیرش، اول جایی را که می بوسید، پشت گردنم بود. شبیہ جاده ای می رفت تا پیشانی ام. موها می ریخت روی لنگ و کم کم سایۂ حجم واقعی کلہام پیدا می شد.

کلہ ای پر از زخم وزیل، بر اثر از درخت افتادن ها و شیطنت های کودکی. موها می ریخت و کم کم حجم واقعی گوشهایم نمایان می شد: چون دو پیالۂ سفالی بیرون زده از کلہ ام کہ حکم دو دسته برای دیگچۂ سرم را داشت. ماشین کردن سرم کہ تمام می شد، مادرم مسئول کنترل کیفیت بود و تارهای موی شیطنت کرده و از زیر کار در رفتہ را گزارش می کرد. پدرم با حرکتی رعد آسا، آنگونہ کہ مردی مکزیکی، درخت سکویا را از پا می اندازد، میگفت: «بفرما.... دگه کجا؟»

صفحه 20 کتاب گدار

ارسال به سراسر ایران
تضمین رضایت

موارد بیشتر arrow down icon
سوالی داری بپرس